"محسن حسینخانی".
...
اﺯ ﺗﻮ ﺩﻭﺭ ﺷﺪﻡ
ﻣﺜﻞ ﺍﺑﺮ ﺍﺯ ﺩﺭﯾﺎ
ﺍﻣﺎ ﻫﺮﺟﺎ ﺭﻓﺘﻢ
ﺑﺎﺭﯾﺪﻡ ...
"ﺭﺳﻮﻝ ﯾﻮﻧﺎﻥ"
پ.ن:
بشنوید؛ تصنیف «صیاد» با صدای "علیرضا افتخاری"، شعر از "مهدی عابدینی"
...
برای تو،
برای چشمهایت
برای من،
برای دردهایم
برای ما
برای این همه تنهایی
ای کاش خدا کاری کند …
“شاملو”
...
در نی زار
پرنده ای اندوهگین می خواند
گویی چیزی را به یاد آورده
که بهتر بود
فراموش کند.
"تسورا یوکی"
پ.ن:
بشنوید؛ موسیقی فیلم «پیانو»
با مرجانها در عمق دریاها لرزیدیم
با کوسه ها خروارها تُن آب را باله زدیم
با امواج به ساحلها کوبیدیم
دنیای سرخ و سیاه خزهها را بر صخرهها روییدیم
با ابرها بارها با پرندهها بر شاخهی نارونها قاقار کردیم
ترکیدیم با انارها و سیرسیرکها
وزیدیم...
ترسیدیم...
درخشیدیم...
و درخشیدیم با ستارگان نیمه شب تا کجا... کجا !
میبینی؟ میبینی تا کجا میرفتیم و برمیگشتیم !
اکنون چنگ میزند بر نم روح انسانی رویاهایمان
خزههای سبز سفر
خیس باران به سوی پنجرههای مه گرفته سرازیر میشویم
میبینی تا کجا با آب آمدهایم!؟
با قایق بی پارو!؟
خوابم میآید...
نه
از عشق سخن گفتن برای آدمی هنوز خیلی زود است...
خیلی زود...
"حسین پناهی"
پ.ن:
بشنوید، با صدای گرم آن زنده یاد.
به دست هایم شک نکن
به عاشقانه هایی که کشیده ام روی پوست تن ات
و به حرف هایی که
هر از چند گاهی نمی زنم!
من اینجا یک فنجان نیم خورده دارم
یک صندلی کنار بی حوصله گی هایم
و صداهای زندانی که گاه گاه سر می کشند
از استخوانهایم
از موهایم
سینه ام
و ریز ریز می شوند روی پیراهن غروب
"ناهید عرجونی"
...
...
...
اکنون که مال منی
رویایت را تنگاتنگ رویایم بخوابان
و به عشق و رنج و کار بگو که اکنون همه باید بخوابند...
"پابلو نرودا"
"بیژن نجدی"
"شهیار قنبری"
بشنوید؛ دکلمه ی زنده یاد خسرو شکیبایی، شعر محمدرضا عبدالملکیان.
"لیلا کردبچه"
پ.ن:
'خیلی خوش گذشت. ممنون و خداحافظ.'
این تنها جمله ی «رومن گاری»٬ در نامه ی خودکشی اش در سن شصت و شش سالگی بود. همسرش «جین سیبرگ»- هنرپیشه ی فیلم "از نفس افتاده" ژان لوک گدار- پیشتر خودکشی کرده بود.
بشنوید؛ «زردها بیهوده قرمز نشدند...» با صدای زنده یاد فرهاد مهراد، آلبوم برف.
اشتباه از ما بود
اشتباه از ما بود که خوابِ سرچشمه را در خیالِ پیاله میدیدیم
دستهامان خالی
دلهامان پُر
گفتگوهامان مثلا یعنی ما!
کاش میدانستیم
هیچ پروانهای پریروز پیلگیِ خویش را به یاد نمیآورد.
حالا مهم نیست که تشنه به رویای آب میمیریم
از خانه که میآئی
یک دستمال سفید، پاکتی سیگار، گزینه شعر فروغ،
و تحملی طولانی بیاور
احتمالِ گریستنِ ما بسیار است!
"سید علی صالحی"
کنون اگرچه کویرم، هنوز در سر من
صدای پَر زدن مرغهای دریاییست
"فاضل نظری"
پ.ن:
عکس از «ماتئو وایلی»
هزار بار اگر امتحان کنی اینم
عوض نمی شوم آن "آدم" نخستینم
منم پیامبری بی کتاب و بی اعجاز
که شبهه های خودم رخنه کرد در دینم
چه خنده ها که دگر روی صورتم ننشست
چه اشک ها که نشست و نداد تسکینم
رسیده دستِ پر از خواهشام به عرش، بگو
که "خیر" می شنوم یا که "خیر" می بینم؟
نپرس طعم مرا ، مثل سم نخوردنی ام
چه فرق دارد اگر تلخ یا که شیرینم؟
بغیرِ آه از این سینه بر نمی آید
کتاب شعرِ پر از بیت های غمگینم
"جعفر مقیمیان"
راه گریزی نبود
عشق آمد و جانِ مرا
در خود گرفت و خلاص!
من در تو
همچون جزیرهای خواهم زیست.
شیرکو بیکس؛ ترجمه و بازسرایی: سید علی صالحی
بشنوید. موسیقی متن فیلم «آخرین پاییز».
" احمد شاملو "
پ.ن:
بالاخره بوی باران همه جا را پر کرد...
عکس از Robert Doisneau
به شب سلام
که بی تو
رفیق راه من است...
"حسین منزوی"
بشنوید؛ موسیقی بی کلام.
پ.ن:
عکس از Trent Parke
نگذار بدانند کلاغان پس از من
من از قفسم سیر شدم یا قفس از من
"جعفر مقیمیان"
پ.ن:
جعفر مقیمیان را از نزدیک می شناسم؛ شعرهایش را دوست دارم. امیدوارم به همین خوبی پیش برود. وقتی شنیدم نخستین مجموعه شعرش در راه است خیلی خوشحال شدم.