فلسفه های لاجوردی

یادداشت های من...

فلسفه های لاجوردی

یادداشت های من...

نگهبان عبوس رنج خویش...

جهان را بنگر سراسر
که به رختِ رخوتِ خوابِ خرابِ خود
از خویش بیگانه است
و ما را بنگر
بیدار
که هشیواران غم خویشیم
خشم‌آگین و پرخاشگر
از اندوه تلخ خویش پاسداری می‌کنیم
نگهبان عبوس رنج خویشیم
تا از قاب سیاه وظیفه‌ای که بر گرد آن کشیده‌ایم
خطا نکند
و‌ جهان را بنگر
جهان را
در رخوت معصومانه‌ی خوابش
که از خویش چه بیگانه است!
ماه می‌گذرد در انتهای مدار سردش
ما مانده‌ایم و روز نمی‌آید!
«احمد شاملو»

ارزیابی شتابزده - ۳۵

سربازان یک چشم - مارلون براندو، ۱۹۶۱

امتیاز: ۳/۲۵  از ۵

ریو و داد که پس از سرقت از بانک توسط ماموران تعقیب می شوند، در جایی پناه می گیرند. ریو می ماند تا داد برای فرار، اسب تازه نفس بیاورد...

فیلمی در ژانر وسترن، به کارگردانی و بازی مارلون براندو.

انتخاب بازیگران برای نقش ها به جاست و در مجموع، فیلم بازی های خوبی دارد؛ در این میان بازی  کارل مادن در نقش مکمل، عالی ست و با وجود ضعف های فیلم، یک کاراکتر منفی قدرتمند شکل می گیرد.معصومیت پینا پلیسر جوان هم در نقش دختری که به ریو (مارلون براندو) دل می بازد، به جان فیلم نشسته است.

 فیلمنامه اگرچه به جزئیات و پرداخت شخصیت ها کم توجه است، اما داستانی جذاب دارد.

پ.ن:

٭ پینا پلیسر وقتی فقط سی سال داشت، پس از مصرف مقدار زیادی قرص خواب آور، در خواب درگذشت.

٭ در کمتر فیلم وسترنی می توان دریا را دید، در این جا اما دریا دیده می شود و این از جذابیت های فیلم است!

٭ من نسخه ی دوبله ی فیلم را تماشا کردم که به نظرم دوبله ای درخشان دارد.

پینوکیو - رابرت زمکیس، ۲۰۲۲

امتیاز: ۲/۷۵ از ۵

پدر ژپتو که یک نجار پیر تنهاست، عروسکی چوبی می سازد و نام آن را پینوکیو می گذارد....

 زمکیس زمان داستان را تغییر داده است، دو رگه ها را هم به فضای داستان اضافه کرده است و تغییراتی در داستان و فضاسازی ها داده است؛ طراحی کاراکترها جذاب است؛ همین طور کلبه ی پدر ژپتو که در آن ساعت کوکی ها برگرفته از کاراکترهای کارتون های قدیمی والت دیسنی هستند.  

با این همه، پینوکیوی زمکیس فاقد آن روحی ست که در داستان کارلو کولودی جاری ست؛ ویژگی های کاراکتری که کولودی برایش تعریف کرده کجاست و به چه کار آمده است؟ حتی از دماغ چوبی اش که از نشانه های برجسته ی اوست و دراز شدن آن نشانه ی دروغگویی ست، به شکل ضعیف و -به نظرم- نادرستی استفاده شده است. این پینوکیو، اساساً بچه ی بدی نیست، پس جایی هم برای تغییر و تحولش باقی نمی ماند!

فیلم شروع ضعیفی دارد و برخلاف داستان اصلی، از کاراکترهایی که دارد، استفاده ی درستی نمی کند. در نهایت، تلاش زمکیس در خلق پینوکیویی نو، تنها به جلوه های بصری جذاب خلاصه می شود.

پ.ن:

کتاب پینوکیو را حدود سال ۶۸ خواندم؛  پدرم که در تهران کار می کرد آن را به همراه چند کتاب دیگر (مثل الماس جنوب ژول ورن) برایم آورد. جلدی سخت داشت و برای تصاویرش از انیمیشن معروف ژاپنی اش استفاده شده بود. یادش بخیر!

دسته دختران - منیر قیدی، ۱۳۹۹

امتیاز: ۲/۷۵ از ۵

خرمشهر، روزهای نخستین جنگ؛ تعدادی از زنان، پا به پای مردان در برابر اشغال خرمشهر  مقاومت می کنند...

پرداختن به نقش دسته ای از زنان که نه در پشت جبهه، بلکه در خط نخست نبرد با دشمن قرار می گیرند، به تنهایی در سینمای ما جذاب و تازه است؛ اما متاسفانه فیلم بین نگاه واقعگرایانه و نگاه قهرمانانه به کاراکترها معلق است و تکلیفش با خودش روشن نیست.  فیلمنامه  چفت و بست ندارد و موقعیت ها به درستی در آن شرح داده نمی شود. ضعف شخصیت پردازی، مهم ترین ضعف فیلمنامه است- به نظرم کاراکتر فرشته حسینی در این بین، پخته تر و بازی او به نقشش نزدیکتر است. ضعف صدابرداری سر صحنه هم باعث شده است در جاهایی دیالوگ ها به سختی شنیده شوند.

 با این حال، فیلم موفق می شود به کمک فیلمبرداری، موسیقی و جلوه های ویژه میدانی خوبش، تلخی جنگ را به مذاق مخاطب بنشاند. فیلم هرچه پیش می رود، روان تر می شود.

پ.ن:

فیلم یک ویژگی خاص هم دارد؛ هرچند به شکل جزئی -و نه در بطن داستان- به سهم بزرگ ارتش در دفاع از خرمشهر به عنوان یکی از مهم ترین نیروهای دلاورِ درگیر در جنگ می پردازد؛  ویژگی ای که متاسفانه در بسیاری از فیلم هایی که درباره ی اشغال خرمشهر ساخته شده اند، غایب است.

......

٭٭ در امتیاز دادن به فیلم ها، فیلم های ایرانی در دسته ی فیلم های ایرانی و فیلم های خارجی در دسته ی فیلم های خارجی امتیاز می گیرند.

جای من در کنار پنجره هاست...

مرا نکاوید
مرا بکارید
من اکنون بذری درستکار گشته‌ام
مرا بر الوارهای نور ببندید
از انگشتانم،
برای کودکان مداد رنگی بسازید
گوش‌هایم را بگذارید
تا در میان گلبرگ‌های صدا پاسداری کنند
چشمانم را گل‌میخ کنید
و بر هر دیواری
که در انتظار یادگاری کودکی‌ست بیاویزید
در سینه‌ام بذر مهر بپاشید
تا کودکان خسته از الفبا
در مرغزارهایم بازی کنند...

مرا نکاوید
واژه بودم
زنجیر کلمات گشتم
سخنی نوشتم که دیگران
با آرامش بخوانند
من اکنون بذری درستکار گشته‌ام
مرا بکارید
در زمینی استوار جایم دهید
نه در جنگلی که زیر سایه‌ی درختان معیوب باشم
جای من در کنار پنجره‌هاست.

«احمدرضا احمدی»


+ یادش گرامی!

ارزیابی شتابزده - ۳۴

در پناه بلوط [مستند] - مهدی نورمحمدی، ۱۳۹۲

امتیاز: ۴/۵ از ۵.

فیلم به زندگی سنجاب ایرانی در کوه های زاگرس می پردازد...

 لوکیشن فیلم جنگل های زاگرس است، جایی که محل زیست سنجاب ایرانی (سنجاب زاگرس) است. فیلم بدون نریشن روایت می شود و تنها گاهی از نوشته های کوتاهی مانند اسامی استفاده می کند. روایتی گرم که همذات پنداری مخاطب را در پی دارد، به همراه یک کارگردانی حرفه ای، هم مخاطب را با این گونه ی زیبا آشنا می کند و هم او را نسبت به حفظ آن آگاه می کند، چرا که سنجاب ایرانی گونه ای در معرض انقراض است. شناخت خوبی که فیلم از سنجاب ایرانی می دهد، نشان دهنده ی کار  پژوهشی قوی گروه سازندگان آن است.

در پناه بلوط، مستندی بومی اما در سطح جهانی ست. 

پ.ن. ها:

 ٭مهمترین عاملی که سنجاب ایرانی را در معرض انقراض قرار داده است، انسان ها هستند؛ شکار بی رویه، بریدن درختان و  آتش سوزی های گسترده و پی در پیِ جنگل های زاگرس، هر روز از تعداد آن ها می کاهد. این در حالی ست که وجود آن ها برای دوام این جنگل ها ضروری ست؛ جنگل هایی که سرچشمه ی پر آب ترین رودخانه های ایران هستند و تامین کننده ی نزدیک به نیمی از آب ایران.

٭در منطقه ی بلوچستان هم سنجابی زندگی می کند به نام سنجاب بلوچی یا نخلی که اتفاقا محلی ها برخورد خیلی خوبی با آن دارند، چرا که عقیده دارند در دفع آفات کشاورزی به آن ها کمک می کند.

کتاب سبز - پیتر فارلی، ۲۰۱۸

امتیاز: ۴/۲۵ از ۵

تونی که به تازگی کارش را به عنوان دربان یک بار از دست داده است، به استخدام یک نوازنده ی سیاهپوست در می آید تا راننده ی او در تور کنسرت جنوب آمریکایش باشد...

داستان در دهه ی  پر آشوب ۶۰ میلادی می گذرد و مسائل نژادپرستی در آن دوره را برجسته می کند. فیلم در این راه از طنز ظریفی هم بهره می گیرد که باعث قوّت آن شده است. بازی ویگو مورتنسن برای درآوردن لحن فیلم، تعیین کننده است. هنر( و در اینجا موسیقی)، محملی می شود برای شکستن مرزها و رنگ ها. 

در سکانس پایانی و در خانه ی تونی، می بینیم که او به حداقلی  -و شاید بیشتر-  تشرّف رسیده است.

فیلم  ارزش مطالعات اجتماعی دارد.

جنگل تخته سیاه - ریچارد بروکس، ۱۹۵۵

امتیاز: ۳/۷۵ از ۵

ریچارد دَدیِر در نخستین تجربه ی معلمی اش، وارد مدرسه ای با دانش آموزان بزهکار می شود...

تصویری از خشونت و ناهنجاری در مدرسه ای آمریکایی و ناتوانی سیستم آموزشی در بازدهی مطلوب. همزمان، فیلم به معلم های مدرسه هم می پردازد. گلن فورد در نقش معلم عالی ست و سیدنی پواتیه ی جوان در نخستین نقش آفرینی سینمایی اش می درخشد و کاراکترش به عنوان نخستین ستاره ی سیاه پوست  سینما را پی می ریزد.

فیلم ارزش مطالعات اجتماعی دارد.

پ.ن. ها:

٭ گفته می شود که این، نخستین فیلمی ست که در موسیقی متنش از موسیقی راک استفاده شده است.

٭ این فیلم به نام "جنگل مدرسه" هم شناخته می شود.