فلسفه های لاجوردی

یادداشت های من...

فلسفه های لاجوردی

یادداشت های من...

ارزیابی شتابزده - ۱۶

وُلف واکرز- تام مور، راس استوارت، ۲۰۲۰

امتیاز: ۴ از ۵

  انیمیشنی با رنگ و بوی افسانه ها و اساطیر کهن که اگرچه از کلیشه ها تهی نیست اما طراحی و گرافیک خاصی که سازندگانش در نظر گرفته اند، آن را به اثری خاص و دلپذیر تبدیل کرده است.

  فیلم انگار معاشقه ی نقاشی و موسیقی در ایرلندِ چند سده پیش است. خبری از طراحی سه بعدی کامپیوتری نیست؛ جنگل، شهر، گرگ ها و آدم ها طراحی دو بعدی ویژه ای دارند.

فیلمنامه اما حفره هایی دارد.

پ.ن:

بشنوید: https://s19.picofile.com/file/8431713050

/Running_With_the_Wolves_AURORA_1_.mp3.html

ترانه ی فیلم با عنوان running with the wolves از Aurora

زنان کوچک - گرتا گرویک، ۲۰۱۹

امتیاز: ۳/۵ از ۵

  جدیدترین نسخه ی ساخته شده از رمان معروف لوئیزا می الکوت.

  پس از سکانس نخست، فیلم در پی معرفی کاراکترها، با پلان ها و سکانس های از هم گسیخته و گاه تکراری (همچون مجالس رقص) حدود نیم ساعتِ ملال آور را پشت سر می گذارد که کارگردانی و موسیقی در این ملال سهمی مهم دارند. سپس داستان جان می گیرد و راه می افتد. 

به شخصیت پردازی ها توجه کافی نشده است و موسیقیِ فیلم تازگی یی ندارد.

  فیلم با یک پایان سرخوشانه به پایان می رسد.

  در هر نسخه ی نویی از یک اثر ادبی، همیشه این پرسش مطرح می شود که چرا باید این نسخه ساخته شود؟ اگر بازسازی، حرف تازه ای برای گفتن نداشته باشد، اساسا برای چه ساخته می شود؟  

پ.ن:

نسخه ی "زنان کوچک" از گیلیان آرمسترانگ(۱۹۹۴)، بهترین نسخه ای ست که از این رمان دیده ام.

تک تیرانداز - علی غفاری، ۱۳۹۹

امتیاز: ۲ از ۵

  فیلم به قهرمانی های عبدالرسول زرین، تک تیرانداز معروف دوران جنگ، معروف به گردان تک نفره می پردازد.

  در شخصیت پردازی یک کاراکتر، بدترین شیوه استفاده از تعریف مستقیم به جای نشان دادن عمل کاراکتر است؛ اتفاقی که از همان ابتدا در این فیلم می افتد.

 فیلم در همه ی مٶلفه هایش ضعیف است و متاسفانه تصویری را که باید از یک قهرمان جنگ به مخاطب بدهد، نمی دهد.

پ.ن:

 سال ۸۲، معلم و استاد فرهیخته ام، آقای جباری را دعوت به تماشای فیلم کردم و با هم در سینما کوچک حوزه ی هنری "پیانیست" (رومن پولانسکی،۲۰۰۲) را تماشا کردیم. بعدش در پارک دانشجو نشستیم به گپ زدن. استاد گفت:"هشت سال جنگ را تجربه کردیم؛ چند تا فیلم ساخته ایم که آن را درست نشان داده باشد؟"


**و فیلم هایی که فقط با امتیاز مشخص می شوند:

٭ لیدی بِرد - گرتا گرویک، ۲۰۱۷

امتیاز: ۳/۵ از ۵

٭گودزیلا علیه کونگ - آدام وینگارد، ۲۰۲۱

امتیاز: ۳/۲۵ از ۵

ارزیابی شتابزده - ۱۵

فانوس دریایی - رابرت ایگرز، ۲۰۱۹

امتیاز: ۴/۲۵ از ۵

   فانوس بان جوانی برای کار نزد فانوس بان پیری در جزیره ای دورافتاده می رود...

  داستانی ریشه گرفته از اساطیر یونانی، در قالبی نو، با دیالوگ هایی از کتاب های دریانوردی، درباره ی تنهایی و جنون و ترس.

یک درام روان شناسانه ی قدرتمند از درونیات آدمی.

 قالب سیاه و سپید و تصاویر اکسپرسیونیستی و کادر نامعمول فیلم، با موسیقی وهمناکی که گاه با صدای شیپور اعلام خطر همراه می شود، بر شدت تنگنایی که کاراکترها را در بر گرفته است می افزاید.

  فیلم به لحاظ فنی در اوج است. صداگذاری و نورپردازی و موسیقی عالی ست. بازی دو کاراکتر اصلی فوق العاده است. 

جغرافیایی که فیلم می سازد، طبیعتی خشن و تک افتاده، غوطه ور در امواج سهمگین و باد است. مرغ های دریایی یی که پیرمرد جوان را از کشتن آنها منع می کند و این کار را بدشگون می داند، انگار از پیش بر همه چیز آگاهند.

  نورپردازی و نماهای نزدیک فیلم یادآور "مصائب ژاندارک"(کارل تئودوردرایر، ۱۹۲۸)، مرغ های دریایی یادآور "پرندگان"(هیچکاک، ۱۹۶۳) و سکانس تبر به دست شدن پیرمرد یادآور "درخشش"(استنلی کوبریک، ۱۹۸۰) است.

  در سکانس پایانی، پرومته را به عینه می بینیم. 

ارزیابی شتابزده - ۱۴

خورشید - مجید مجیدی، ۱۳۹۸

امتیاز: ۴/۵ از ۵

  علی که بچه ای خیابانی ست، باید زیرخاکی ای را پیدا کند که تنها راهش از زیر مدرسه ی "خورشید" می گذرد...

  خورشید داستانی درگیرکننده و پر هیجان، با فیلمنامه ای چفت و بست دار و کاراکترهایی تعریف شده و پویا دارد. فیلمی سرزنده است. یکدست، متمرکز و خوش ساخت است و ریتمی درست دارد. حتی می توان آن را در زمره ی فیلم های اکشن جا داد.

 مجیدی بازی های درخشانی از بچه ها گرفته است؛ داستان مالِ آن هاست. روح الله زمانی به نقش علی، یکی از ماندگارترین نقش های سینمای کودکان و نوجوانان را خلق کرده است؛ نوجوانی سرکش، شجاع و با اعتماد به نفس.

  فیلم واجد ارزش های مطالعات اجتماعی ست و دغدغه مند است. مدرسه ی خورشید به عنوان لوکیشن اصلی، در تار و پود داستان جا افتاده است. کاراکتر جواد عزتی به عنوان معلم، از آن کاراکترهاست که سینمای ما به آن نیاز دارد.

ارزیابی شتابزده - ۱۳

یَدو- مهدی جعفری، ۱۳۹۹

امتیاز: ۴/۲۵ از ۵

  در حالی که حلقه ی محاصره ی آبادان هر روز تنگ تر می شود، خانواده ای هنوز شهر را ترک نکرده است...

  تقابل یَدو با مادرش بر سر ترک کردن یا ترک نکردن شهر، نقطه ی مرکزی فیلم است. 

  قدرت فیلم بیش از هرچیز مدیون فضاسازی های رئالیستی و توجه به جزئیات و پرداخت کاراکترهاست.

   فیلمنامه ای محکم دارد با کاراکترهایی پویا؛ بچه هایی که در نقش نخست ظاهر می شوند و همچون بزرگ ترها، بار جنگ و مصیبت هایش را به دوش می کشند.

  دوربین سیّال است.

  بازی ها، موسیقی و مونتاژ درخشان است.

  فیلم، به نوعی حماسی ست.

بایر- رابرت کانلی، ۲۰۲۰

امتیاز: ۳/۷۵ از ۵

  آرون(اریک بانا) که حالا یک پلیس فدرال است، برای شرکت در مراسم خاکسپاری دوستش نیک، به روستای زادگاهش باز می گردد؛ جایی که سال ها پیش به دلیل حادثه ای، از آنجا گریخته است...

 فیلم یک درام پلیسی - معمایی پرکشش است که درعین رمزگشایی از حادثه ی اصلی، به کند و کاو در زندگی کاراکترهایش می پردازد و رازهایی از زندگی آن ها را نیز برملا می سازد. اگرچه در ابتدا آرون به خاطر کمک به خانواده ی دوستش در روستا می ماند، در ادامه می بینیم که او در پی حلّ گذشته ای ست که انگار راهی برای فرار از آن ندارد.

فلاش بک هایی که خیلی خوب ساخته شده اند، علاوه بر تقویت جنبه ی دراماتیک فیلم، نقش مهمی در رمزگشایی ها دارند.

جغرافیای روستا، با طبیعتی خشک و بایر، با نماهای لانگ شات متمادی از همان نخست به مخاطب نشان داده می شود.

فیلمبرداری، موسیقی، مونتاژ و کارگردانی فیلم خوب است.

ریتمِ خوب فیلم اما در دقایق پایانی تند می شود و داستان سراسیمه به پایان می رسد.

فیلم همچنین، از جغرافیای خشکی که به خوبی ساخته است، آن بهره ای را که باید، نمی برد.

گاو نر - آنی سیلورستاین، ۲۰۱۹

امتیاز: ۳/۵ از ۵

دختر نوجوانی که مادرش زندانی ست، همسایه ی مردی است که روزگاری گاوباز بوده است...

 فیلم دغدغه هایی اجتماعی دارد و از این لحاظ، ارزش مطالعات اجتماعی و مطالعات روان شناسیِ تربیتی دارد.

 لحنی سرد دارد. فیلمبرداری یی که قاب ها را به شدت رئالیستی کرده است و ریتمی کند دارد؛ ریتمی که بیشترین لطمه را به فیلم وارد کرده است.

ارزیابی شتابزده - ۱۲

فارگو - برادران کوئن، ۱۹۹۶

امتیاز: ۴/۵ از ۵

  داستانی پرکشش و خشن که خونسردانه روایت می شود، در جغرافیایی سرد و برفی که به شدت به آن می آید؛ فیلمنامه ای یکدست با فراز و فرودهای به جا و طنزی سیاه، با شخصیت هایی که هر آن می توانند داستان را به هم بریزند! نقش اصلیِ پلیس (فرنسیس مک دورمند)، یک زن باردار است.

 یک نئونوار درخشان.

فیلم در همه ی شاخه ها در اوج است.

پ.ن:

 دردوره ای نشر ساقی (وابسته به حوزه ی هنری)، مجموعه ای از بهترین فیلمنامه های معاصر را زیر نظر حسین معزّزی نیا چاپ کرد. فیلمنامه ی فارگو، نهمین کتاب از این مجموعه بود که مشخصات آن به شرح زیر است:

فارگو (فیلمنامه)، ایتان کوئن، جوئل کوئن، مترجم: علی فارسی نژاد، نشر ساقی، چاپ اول: ۱۳۸۰.

  تفاوت این سری کتاب ها با کتاب های فیلمنامه ای که توسط ناشران دیگر چاپ شده یا می شدند در این بود که برخلاف آن ها که از روی فیلم پیاده شده بودند، این ها اصل فیلمنامه ها بودند که ممکن است به هنگام ساخت، تغییراتی درشان داده می شد و از این نظر جنبه ی آموزشی قوی تری داشتند.

ارزیابی شتابزده - ۱۱

درس های پارسی - وادیم پرلمن، ۲۰۲۰

امتیاز: ۴ از ۵

 جنگ جهانی دوم؛ یک یهودی برای نجات جانش از دست نازی ها، خودش را ایرانی جا می زند...

 فیلم به طور عمده، به مصائب یهودیان در بند نازی ها می پردازد. نظامیان برخوردی تحقیر آمیز و بی رحمانه با آن ها دارند؛ آنچه که کمترین ارزشی ندارد، همانا جانشان است. از این بعد، فیلم ارزش مطالعات تاریخی دارد.

 پرکشش است و با تعلیق زیاد و موسیقی، طراحی صحنه و فیلمبرداری خوبی دارد.

پ.ن:

وادیم پرلمن کارگردان "خانه ای از شن و مه" (۲۰۰۳) است که به نظرم از بهترین فیلم های ساخته شده درباره ی مهاجران ایرانی ست.

پدر - فلوریان زلر، ۲۰۲۰

امتیاز:۴/۲۵ از ۵

 یک داستان روان شناسانه ی درخشان که به شکلی درخشان تر به فیلم درآمده است. روایتی انسانی و تراژیک از زوال یک آدمی.

 کارگردان موفق شده از پسِ پبچیدگی های ذهنی پدرِ فیلم، اثری یکدست خلق کند. فرم و محتوا در هم پیچیده اند و موسیقی ای که می داند چه وقت بیاید، اثری مدرن را به وجود آورده اند.

 اثر نمایشنامه ی اولیه که کارگردان خود آن را نوشته است، فیلمنامه را به آثار تئاتری ای با شخصیت ها و مکان ها ی محدود شبیه کرده است.

  آنتونی هاپکینز به نقش پدر، عالی ست؛ فیلم یک کلاس بازیگری است!

ارزیابی شتابزده - ۱۰

حفّاری - سایمون استون، ۲۰۲۱

امتیاز: ۴/۲۵ از ۵

   فیلم به داستانی واقعی در انگلستانِ در آستانه ی جنگ جهانی دوم می پردازد که طی آن، یک کاوشگر محلی برای حفّاری در زمین های بانویی، استخدام می شود.

 با اینکه مرگ مٶلفه ای قدرتمند در فیلم است، اما فیلم در ستایش زندگی ، عشق و البته باستان شناسی ست.

 جنگ در درام به موازات داستان اصلی، حضورش پررنگ تر می شود، حضوری آزاردهنده و تاثیرگزار.

  فیلمبرداری،کارگردانی، طراحی صحنه، بازی و موسیقی فیلم درخشان است؛ کری مولیگان به نقش بانو، عالی ست.

 مونتاژ، با شیوه ی خودش، خودنمایی می کند؛ تصویر و صدا با هم بده بستان دارند.

  فیلمنامه، برداشت قابل قبولی از کتاب است و توانسته است به اندازه، به کاراکترها که کم هم نیستند، بپردازد.

 

ارزیابی شتابزده - ۹

٭ ناگهان درخت - صفی یزدانیان ،۱۳۹۷

امتیاز: ۲ از ۵

 صفی یزدانیان همچون فیلم نخستش (در دنیای تو ساعت چند است، ۱۳۹۳) در اینجا هم علاقه اش به روایت خاطره و یادآوری نوستالژی ها را نشان می دهد، اما برخلاف آن فیلم که آن نوستالژی ها به جان فیلم نشسته بود و در خدمت داستان بود، در این فیلم، آن قدر تکرار می شوند و رویشان تاکید می شود، که فیلمنامه کلا فراموش می شود!

 گویی کارگردان آن قدر در بند نوستالژی بازی هایش گیر کرده است که فراموش کرده است که اساسا فیلم برای مخاطب ساخته می شود!

 فیلم، ریتمی کند دارد. نامنسجم است. شخصیت هایی ضعیف دارد و با پایانی بد هم تمام می شود.

٭ یک دور دیگر -  توماس وینتربرگ، ۲۰۲۰

امتیاز: ۳/۷۵ از ۵

 چند معلم تصمیم می گیرند اثر الکل را طی یک دوره، بر کار و زندگی شان بیازمایند.

 فیلم، مفرّح و پرکشش است. به لحاظ کارگردانی، بازیگری و تدوین خیلی خوب است، جنبه های روان شناسانه ی مهمی درش هست، اما برخوردش با برخی از مسائل، دم دستی و بی منطق به نظر می رسد.

پ.ن. ها:

- فیلم شکار (۲۰۱۲) از این کارگردان، با بازی بازیگر همین فیلم (مدس میکلسن)، عالی ست.

- نام اصلی فیلم Druk به دانمارکی ست که به معنی بدمستی است.

٭ رایا و آخرین اژدها - پاول بریگز، دین ولینز، ۲۰۲۱

امتیاز: ۴ از ۵

 یک داستان پرکشش، با طراحی و گرافیک عالی که می تواند طیف وسیعی از مخاطبان را با خودش همراه کند.

توجه به اهمیت محیط زیست و به ویژه آب، به خوبی در تار و پود فیلمنامه تنیده شده است. همچنین است توجه به مفاهیمی اخلاقی چون ترجیح منافع جمعی به فردی، و از این نظر، کارکردی ورای لذّت بردنِ صرف برایش تعریف شده است.

ارزیابی شتابزده - ۸

بمب، یک عاشقانه - پیمان معادی، ۱۳۹۶

امتیاز: ۴ از ۵

درامی در بحبوحه ی جنگ، با داستان و سر و شکلی متفاوت در سینمای ما.

فیلمی یک دست و خوش ساخت، با فیلمنامه ای خوب.

حضور النی کاریندروی بزرگ به عنوان سازنده ی موسیقی متن فیلم، یک اتفاق ویژه است.

سیامک انصاری درنقش مدیر مدرسه، عالی ست!

بینوایان - لاج لی، ۲۰۱۹

امتیاز: ۳/۷۵ از ۵

داستانی پرکشش از مواجهه ی پلیس هایی فاسد با محله ای از مهاجران و حاشیه نشین ها، با ویژگی های خاصش.

ریتم و فیلمبرداری و کارگردانی خیلی خوب است، اما فیلمنامه ای پر از حفره و پرداخت نشده دارد.

ارتباط فیلم با بینوایان ویکتورهوگو هم از آن شیطنت های سازندگان است؛ آن جمله ی پایانی فیلم از کتاب هم، یک وصله ی ناجور است!

روح- پیت داکتر، ۲۰۲۰

امتیاز: ۴ از ۵

شروعی عالی با داستان معلم موسیقی ای که قرار است بالاخره به آرزویش که نوازندگی با یک گروه مطرح جاز است برسد.

  در ادامه اما، فیلم قدری از ریتم می افتد.

با همه ی تلاشی که سازندگان اثر در طراحی دنیای پس از مرگ به کار برده اند - از جمله، استفاده ی هوشمندانه از طرح های پیکاسو همچون تابلوی دختری در آینه - اما دنیای زمینی ها به مراتب جذاب تر از کار درآمده است.

 فیلم در ستایش زیستن است و البته در ستایش موسیقی جاز، با گرافیک و کارگردانی ای درخشان.

ارزیابی شتابزده - ۷

در ستایش تنهایی، موسیقی و عشق...

افسانه ی ۱۹۰۰، جوزپه تورناتوره،۱۹۹۸

امتیاز: ۴/۵ از ۵

فیلمی یکدست و خوش ساخت که هم به لحاظ محتوا و هم به لحاظ فنی، قوی ست.

تورناتوره، استاد بیان مفاهیم عمیق، در قالب سینماست.

گفت و گوهای فیلم از نقاط قوت آن است که احتمالا به منبع اقتباسش که یک نمایشنامه ی تک گویی ست برمی گردد.

نقش موریکونه ی فقید هم بسیار مهم است چرا که موسیقی، حضوری تعیین کننده در فیلم دارد.

تیم راث به راستی انتخاب درستی برای بازیگر نقش اصلی ست.

ارزیابی شتابزده - ۶

دلتنگ خانه...

زیر شن (سرزمین مین) - مارتین زاندولیت، ۲۰۱۵

امتیاز: ۴/۲۵ از ۵

در پایان جنگ جهانی دوم، گروهی از اسیران آلمانی مٲمور پاک سازی مین از منطقه ای در دانمارک می شوند که در زمان جنگ، توسط آلمانی ها مین گذاری شده است...

طرح داستان، به تنهایی تراژیک است اما جنبه ی تراژیکش وقتی بیش تر می شود که می بینیم که اسیرها، مشتی سرباز نوجوان هستند؛ بچه هایی که از یک سو با یک آموزش کوتاه، حالا باید جانشان را پای مین هایی بدهند که زمانی سربازان کشور خودشان کاشته اند، از سویی با فرمانده ای سر و کار دارند که از آلمانی های متخاصم متنفر است و از سویی با گرسنگی سر کنند.

این بچه ها اما، دلتنگ خانه شان هستند.

داستان، داستان تقابل هاست؛ ساحلی زیبا، اما مین گذاری شده و سکوتی که هرآن با صدای انفجاری به هم می ریزد.

فیلم با نزدیک شدن به کاراکترها، تلخی جنگ و مصائب آن را به رخ می کشد و در نهایت، انسانیت را پیروزِ جنگی می داند که خودخواهی و خونخواهیِ سیاستمدارانش، این بچه ها را اینچنین در این گرداب اسیر کرده است.

پرکشش و کشمکش، با کارگردانی، تدوین، بازی و موسیقی خوب و حفظ ریتم مناسب از ابتدا تا پایان، و در مجموع فیلمی یکدست.

پ.ن:

زیر شن، اسم اصلی فیلم به دانمارکی ست، اما فیلم در آمریکا با نام سرزمین مین به نمایش درآمد.

ارزیابی شتابزده - ۵

کفرناحوم - نادین لبکی، ۲۰۱۸

امتیاز: ۳/۷۵ از ۵

کفرناحوم داستانِ زین، کودکی ست که در زاغه ای به نام کفرناحوم در حاشیه ی بیروت زندگی می کند. او که حالا در زندان است، از پدر و مادرش شکایت می کند ...

فیلم شروعی خیره کننده دارد؛ کفرناحوم همچون جزیره ای با جغرافیای خاص به مخاطب معرفی می شود.

نقطه قوت های فیلم، به عنوان یک درام واقعگرایانه ی اجتماعی، فیلمبرداری، بازیگری، موسیقی و کارگردانی آن است. فیلمبرداری بی پرواست؛ دوربینِ روی دست، کاراکترها را دنبال می کند و همزمان شلوغی، پلشتی و کثافتی که مردمان آن منطقه را دربرگرفته نشانمان می دهد.

به همان میزان، بازیِ بازیگران فیلم و از جمله بازیگر نقش اصلی، واقعگرایانه و در خدمت داستان است(متد اکتینگ). چهره ی زین، ترکیبی از معصومیت، خشم و آگاهی ست. 

فیلم، تصویر تازه ای از لبنان را نشانمان می دهد و مستقیم و غیرمستقیم پیام هایش را درباره ی وضعیت بغرنج ِ به خصوص کودکانِ این منطقه به ما می رساند. اما به همان میزانی که کارگردان- که نویسنده ی فیلمنامه هم هست- به پیام دادن هایش توجه کرده است، از تمرکز داستان بر کاراکتر اصلی کم کرده است.

سبک فیلمبرداری و موسیقی درخشان فیلم،  نتوانسته ضعف های فیلمنامه را بپوشاند. شخصیت ها پرداخت نشده اند، بعضاً اتّفاقات و روابط شخصیت ها در فیلم سرسری روایت می شود و روایت در اواخر فیلم، سرعت می گیرد و علت و معلول ها فراموش می شود.

 و مشخص نیست که چرا فیلم به شکلی مصنوعی سعی می کند در انتها همه چیز را سروسامان دهد.

پ.ن:

از این کارگردان، سال ها پیش "کارامل" (۲۰۰۷) را دیده ام؛ داستانِ چند زن که در آرایشگاهی در بیروت کار می کنند. آن فیلم را به مراتب بیش تر دوست داشتم.

ارزیابی شتابزده - ۴

٭ طلا - پرویز شهبازی، ۱۳۹۷.

امتیاز: ۲ از ۵.

یک فیلمنامه ی ضعیف که در آن هم داستان می لنگد و هم شخصیت ها تعریف شده نیستند؛ پس اعمالشان برای مخاطب باورپذیر نمی نماید! 

واقعا حذف کردن برخی از سکانس ها یا حتی نقش ها، چه تاثیری روی داستان می گذاشت؟

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

٭مطرب - مصطفی کیایی، ۱۳۹۸.

امتیاز: ۱/۷۵ از ۵.

 پرداختن به زندگی خواننده ای که عشقش خواندن برای مردم بوده است و با آمدن انقلاب ممنوع الکار شده است می تواند دستمایه ی خوبی برای فیلمی در هر ژانری باشد؛ اما نه در سینمای ما امکان پرداختنِ جدی به چنین موضوعی هست و نه کارگردان آن را جدی گرفته است!

 مطرب اساسا برای گیشه ساخته شده است و همه ی مولفه های لازم را هم برای لذت بردن مخاطب عام دارد، اشکالی در این نیست، مشکل اما این جاست که این کار را به سطحی ترین شکلش انجام داده است. فیلمنامه ای دم دستی که در اجرا هم بسیار ضعیف از کار درآمده است. 

 فیلم، بی شباهت به "مکس" (سامان مقدم،۱۳۸۴) هم نیست؛ اما آن کجا و این کجا!

ارزیابی شتابزده - ۳

٭مرد عنکبوتی: سفر به دنیای عنکبوتی [انیمیشن] - باب پرسیچتی، پیتر رمزی، رودنی روسمن، ۲۰۱۸.

امتیاز: ۴ از ۵.

سازندگان فیلم یک بار دیگر نشان می دهند که چه طور می توان از دل داستانی قدیمی، داستانی نو و جذاب را بیرون کشید.

فیلم با حفظ داستان اصلی با محوریت پیتر پارکر به عنوان مردعنکبوتی، شخصیت های پویا و جذابی را به آن اضافه می کند و داستان را وارد دنیاهای موازی می کند.

فیلم یک کمیک بوک زنده است!

طراحی و گرافیک عالی، قاب بندی های درخشان، موسیقی  و ترانه های خوب، از ویژگی های آن است.

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

٭ خانه پدری - کیانوش عیاری، ۱۳۹۱.

امتیاز: ۲/۵ از ۵.

موضوع فیلم پتانسیل بالایی برای پرداختن به مسئله ی اجتماعی مهمی دارد، اما با این که فیلم خوب شروع می شود، در ادامه در دام شکلی یکنواخت و تکراری می افتد. فیلمساز به ساده ترین شکل و بدون هیچ خلاقیتی گذر زمان و کنش آدم هایش را نشان می دهد.

البته که شاید اگر فیلم توقیف نمی شد و در زمانه ای که باید نمایش داده می شد، به مراتب تاثیرگذارتر می نمود.

ارزیابی شتابزده - ۲

٭ ۱۹۱۷ - سم مندز، ۲۰۱۹.

امتیاز: ۳/۷۵ از ۵.

فیلم به لحاظ فنی قوی ست؛از نظر بازی، فیلمبرداری به ویژه، و جلوه های ویژه ی صوتی و تصویری، خوب است. فیلمنامه اما می لنگد.

یکی از ویژگی های مهم فیلم، فیلمبرداری پیوسته و بدون قطع آن است. اما صرف فیلمبرداری پیوسته، امتیازی برای فیلم محسوب نمی شود، اگرچه زحمات زیادی برای آن کشیده شده باشد. هیچکاک سال ها پیش پس از ساختن طناب (۱۹۴۸) که آن هم به شکل پیوسته فیلمبرداری شده بود، در این مورد می گوید:" وقتی به گذشته فکر می کنم می بینم کار مهملی بود. چون من از نظرات خودم درباره ی اهمیت تقطیع و مونتاژ در بیان عینی یک داستان عدول می کردم..."[سینما به روایت هیچکاک، فرانسوا تروفو، ترجمه ی پرویز دوایی، سروش، چاپ دوم:۱۳۶۹، ص۱۴۶]


٭ انگل (Parasite) - بونگ جون - هو، ۲۰۱۹.

امتیاز: ۴/۵ از ۵.

داستانی گیرا و موجز، شخصیت های تعریف شده و پویا، فضاسازی های درخشان، بازی های خوب، کارگردانی عالی، مونتاژ و ریتم درست از ویژگی های آن است.

نمونه ای از فیلم هایی که به درستی از معماری در سینما بهره می برند.

یک اثر جامعه شناسانه و روان شناسانه ی قابل تامل.