فلسفه های لاجوردی

یادداشت های من...

فلسفه های لاجوردی

یادداشت های من...

ارزیابی شتابزده - ۸

بمب، یک عاشقانه - پیمان معادی، ۱۳۹۶

امتیاز: ۴ از ۵

درامی در بحبوحه ی جنگ، با داستان و سر و شکلی متفاوت در سینمای ما.

فیلمی یک دست و خوش ساخت، با فیلمنامه ای خوب.

حضور النی کاریندروی بزرگ به عنوان سازنده ی موسیقی متن فیلم، یک اتفاق ویژه است.

سیامک انصاری درنقش مدیر مدرسه، عالی ست!

بینوایان - لاج لی، ۲۰۱۹

امتیاز: ۳/۷۵ از ۵

داستانی پرکشش از مواجهه ی پلیس هایی فاسد با محله ای از مهاجران و حاشیه نشین ها، با ویژگی های خاصش.

ریتم و فیلمبرداری و کارگردانی خیلی خوب است، اما فیلمنامه ای پر از حفره و پرداخت نشده دارد.

ارتباط فیلم با بینوایان ویکتورهوگو هم از آن شیطنت های سازندگان است؛ آن جمله ی پایانی فیلم از کتاب هم، یک وصله ی ناجور است!

روح- پیت داکتر، ۲۰۲۰

امتیاز: ۴ از ۵

شروعی عالی با داستان معلم موسیقی ای که قرار است بالاخره به آرزویش که نوازندگی با یک گروه مطرح جاز است برسد.

  در ادامه اما، فیلم قدری از ریتم می افتد.

با همه ی تلاشی که سازندگان اثر در طراحی دنیای پس از مرگ به کار برده اند - از جمله، استفاده ی هوشمندانه از طرح های پیکاسو همچون تابلوی دختری در آینه - اما دنیای زمینی ها به مراتب جذاب تر از کار درآمده است.

 فیلم در ستایش زیستن است و البته در ستایش موسیقی جاز، با گرافیک و کارگردانی ای درخشان.

نظرات 2 + ارسال نظر
میله بدون پرچم یکشنبه 17 اسفند 1399 ساعت 16:55

سلام
من هم بمب یک عاشقانه را پسندیدم. فکر کنم همین پنج شش ماه پیش دیدم. برای ما که کل دوران ابتدایی خود را در چنین فضایی مدرسه رفتیم کاملاً ملموس بود. و فراتر از فیلم اون عصبیت خاصی که معلمان و مدیران آن زمان داشتند. اون اخم انقلابی. ای وای! من شاگرد زرنگه کلاس بودم اما هر روز استرس داشتم نکنه کتک بخورم و گاهی هم میخوردم

درود حسین آقا!
ممنون بابت این کامنت پر انرژی که کلی خاطره رو برام زنده کرد.
پس علاقه تون به کتاب، ریشه در دوران مدرسه داره
البته سابقه ی مدرسه ی من به دوران جنگ نمی رسه، اما اون فضا و اون اخم انقلابی برام ملموس بود.
سال ها بعد، با یکی از همون معاون های دو آتیشه که سر صف و راهپیمایی ها حنجره می ترکاند که:"مرگ بر..." همکار شدیم؛ کمتر نشانی از اون دوران درش بود! البته که فیش حقوقی شون بالاترین رقم دریافتی رو بین همکاران داشت!
اما کاراکتر مدیر مدرسه برام خیلی آشناتر بود؛ مثلا مدیری داشتیم که مثل مداحان، چیزی می گفت و یکهو سر صف گریه می کرد!

سپاس از حضورتون.

زهرا محمودی شنبه 9 اسفند 1399 ساعت 09:46 http://www.mashghemodara.blogfa.com

سلام
به نظرم بمب یک عاشقانه به دل نشست چون به خاطرات و مخاطرات روزهایی پرداخته بود که خیلی‌هامون تجربه کردیم و برامون نوستالژی محسوب می‌شد. روزهایی که شاید دغدغه‌‌ی بودن یا نبودن فرصت زندگی واقعی رو از خیلی‌ها گرفت. (که یاران فراموش کردند عشق!)
انیمیشن روح هم مثل inside out جنبه‌ی دیگری از وجود انسان و چالش‌هاش با زندگی رو به تصویر کشید. نگاه فلسفی و فوق‌العاده‌ای داشت و نشون داد با جادوی تصویر میشه مفاهیم تکراری رو به شکلی تازه و از نگاهی دیگر به مخاطب ارائه داد.

درود!
بله، اشاره ی درست و مهمیه؛ جنگ، فرصت عاشق شدن ها و زندگی معمولی رو از خیلی ها گرفت.
و اون کودک، که از دنیای خودش به جنگ نگاه می کنه.

روح به inside out شباهت زیادی داره، حتی در طراحی و گرافیک کاراکترها. به شخصه، روح رو بیشتر پسندیدم.
همین طوره، انیمیشن اساسا زاده شد تا ناممکن ها رو در سینما تحقق ببخشه.

سپاس که خوندین و نظرتون رو بیان کردید.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد