فلسفه های لاجوردی

یادداشت های من...

فلسفه های لاجوردی

یادداشت های من...

شب پرستاره

با هیراد، سرمان روی یک بالش است.

تابلوی "شب پرستاره"ی ون گوگ را توی گوشی نشانش می دهم؛ می پرسم:"قشنگه؟"

انگشتانش را روی نقاشی می کشد و آن را پس و پیش می کند و می گوید:"خیلی قشنگه!...، اما من نمی تونم بکِشمش."

نظرات 2 + ارسال نظر
زهرا یکشنبه 11 آبان 1399 ساعت 09:27 https://farzandenakhaste.blogsky.com

خدا حفظ کنه گل پسری رو

خیلی ممنونم؛ خدا بچه های شما رو براتون شاد و سلامت نگه داره.
سپاس از حضورتون.

Baran شنبه 10 آبان 1399 ساعت 06:42

زور قشنگ گفتن.
سلامت باشند و
باشید.

زور سپاس،
در کنار عزیزانتون شاد و سلامت باشید.
خیلی ممنونم از حضورتون.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد