فلسفه های لاجوردی

یادداشت های من...

فلسفه های لاجوردی

یادداشت های من...

بر کدام جنازه زار می زند این ساز..؟

چشمانم را که باز می کنم، انگار جایی را نمی بینم...؛ این غبار است یا دود یا چیز دیگر؟

یک هفته اضطراب از پیش آمدن جنگی دیگر.

مصیبت پشت مصیبت...، در جایی که پوستت کنده می شود تا راست را از ناراست تشخیص بدهی.

در سرزمینی که زرتشت در آن بر راستی تاکید می ورزید.

وقتی تلویزیون را روشن کردم تا خبر کشته شدن هموطنانم در مراسم خاکسپاری در کرمان را بشنوم، انگار نه انگار که اتفاقی افتاده است، در خبری کوتاه و در حاشیه، گوینده ی خبر، سرمست از جوّ حاکم، بی شرمانه گفت"تعدادی" از هموطنانمان...؛ بغضی خفه کننده گلویم را فشرد. بی نام، بی نشان، ... فقط تعدادی..!

واقعا چه بر سر ما آمده است؟!...

و بعد سقوط هواپیما و بعدش اتوبوس...

همه ی دنیا این طوری اند یا ما ظرفیتمان این قدر بالا رفته است؟!

برای کدام دل بسوزانیم؟

هرکدام پدر یا مادر یا برادران و خواهرانی دارند...

بر کدام جنازه زار بزند این ساز...؟


پ.ن:
٭ عنوان از شاملو
٭ بشنوید:
 ترانه ی "شادی ناپدید شد"، با صدای فیروز.
ترجمه ی ترانه:

"خیلی وقت پیش 
وقتی که من بچه بودم ، 
یک پسر بچه ای بود 
از پشت جنگل  می آمد 
باهمدیگر بازی می کردیم
اسم او شادی بود
                                    
من وشادی باهم ترانه خواندیم
برف بازی کردیم
و با باد مسابقه ی دو گذاشتیم
روی سنگ داستان های بچه گانه نوشتیم
و دستهایمان را در هوا تکان دادیم 

و روزی از روزها، دنیا آتش گرفت
گروهی از مردم به جنگ گروه دیگری برخاستند
جنگ به محل ما نزدیک شد
روی تپه ها رسید و دنیا، دنیایی شد

جنگ به اطراف دره رسید
شادی رفت تماشا کند
نگران شدم و او را صدا کردم
کجا می روی شادی؟
صدایش می کردم ولی 
صدای مرا نمی شنید
و درون دره دور ودورتر می شد 
از آن روز دیگر شادی را ندیدم
شادی ناپدید شد... 

و برف آمد و برف رفت 
بیست بار  برف آمد و رفت
من بزرگ شدم
ولی شادی همچنان کوچک است
با برف بازی می کند ..."
نظرات 2 + ارسال نظر
صبا سه‌شنبه 24 دی 1398 ساعت 02:18 http://www.5eafaq.blogfa.com

مصیبت پشت مصیبت. روزی که حرف از انتقام می زدند تنم لرزید. این هم از انتقامشان.چه انتقامی گرفتند از ما و هموطنانمان. تا عمر داریم فراموش نمی کنیم

انگار جانِ آدمی در این خاک، ارزشی نداره...
چه قدر صبوری، چه قدر تحمل لازمه برای کشیدن بار این مصیبت ها؟

سپاس که خوندین.

زهرا شنبه 21 دی 1398 ساعت 09:44

بازم تکرار کنیم "بر کدام جنازه زار می زند این ساز..؟"

ای داد...

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد