فلسفه های لاجوردی

یادداشت های من...

فلسفه های لاجوردی

یادداشت های من...

پری خوانی

با اولیای دو تا از کلاس هام دیدار داشتم؛ کلاس یازدهم تجربی و کلاس ۲۰۴ انسانی.کلاس اولی به خاطر افت درسی و کلاس دومی که بی انضباط ترین کلاس مدرسه است، هم به خاطر درسشان و هم به خاطر انضباطشان. بعدش در هر زنگ تفریح با سه تا از بچه های یازدهم تجربی جلسه داشتم؛ تک به تک باهاشان صحبت کردم و حرف هایشان را شنیدم؛ امروز که تمام شد گفتم دیگر بهانه ای پذیرفتنی نیست. گفتم اگر گوشی دستشان ببینم، از مستمرشان کم می کنم و گوشی را هم به مدرسه تحویل می دهم.

اما اولیای ۲۰۴، فقط ده نفرشان آمده بودند. دغدغه هایشان زیاد بود. یکی شان مادر همانی بود که پیش تر درباره اش نوشته بودم؛ که پس از سیزده بدر منزوی شده بود. پرسدم چرا از اول سال سر کلاس نیامده است؟

گفت ترک تحصیل کرده است و شهریار سر کار می رود. گفت بعضی شب ها همان جا می ماند.

پرسیدم دکتر بردینش؟

گفت بله و داروهاش را هم مصرف می کند.


پ.ن:

در مستندی زنده یاد خسروشکیبایی را دیدم...؛ آلبوم پری خوانی اش را خیلی دوست دارم که شعرهای فروغ است."به علی گفت مادرش روزی..." را بشنوید از این آلبوم: 

http://s7.picofile.com/file/8381093800/

Be_Ali_Goft_Madaresh_Roozi.mp3.html