فلسفه های لاجوردی

یادداشت های من...

فلسفه های لاجوردی

یادداشت های من...

 تمام راه تا مدرسه را زیر بارش شدید باران راندم. چه بارانی!

ساعت ۷ که کلاس کنکور را شروع کردیم، کشتزارهای پشت مدرسه را رگه های آب خط انداخته بود.

 پیش از ساعت ۸، بلندگوها دوباره با ترانه های بارانی راه افتادند!

خانه مان یک تراس کوچک رو به کوچه دارد که پنجره ای رو به پذیرایی دارد و درش به آشپزخانه باز می شود؛ تماشای باران از آن جا، وقتی کوچه را می شوید و برگ درخت ها را تر می کند، خیلی لذتبخش است. دوست دارم دست دراز کنم و قطره ها را پیش از رسیدن به زمین، بگیرم.