فلسفه های لاجوردی

یادداشت های من...

فلسفه های لاجوردی

یادداشت های من...

زاین سیل دمادم که در این منزل خواب است...


 واقعا معنای سلفی گرفتن با سیل یا این حجم از فیلم های سیل را درک نمی کنم. آیا این مصیبت تماشا دارد؟ آیا مایه لذت و افتخار است؟

 یعنی وقتی جایی هستیم که مصیبتی رخ داده است، نباید دست به کار شویم و هر کمکی که از دستمان برمی آید بکنیم؟ یعنی وقت مصیبت، اصلا فرصت مصاحبه های جور واجورهست؟

 یعنی فرنگ نشین ها بهتر از ما این مصیبت را درک می کنند یا نشان می دهند که حتی ویدئوی چاله چوله های خیابان هایمان را برای شبکه های ماهواره ای شان می فرستیم؟

 در شرایط مصیبت، اگر از درستی خبری مطمئن نیستیم، آیا باید آن را بازنشر دهیم؟ اصلا به عواقب آن اندیشیده ایم؟ مثلا اگر مدیر کانالی هستیم، آیا به تاثیرات پست هایمان می اندیشیم که آیا این پست ها کمکی به تغییر وضعیت آسیب دیدگان از آن مصیبت می کند یا نه؟

 اگر آدم معروفی هستیم، آیا باید در مصاحبه هایمان مدام تکرار کنیم که: "برای کمک به همشهری هایمان/ هم استانی هایمان..."؟ مگر ما همه از یک خاک نیستیم؟... و اصلا مگر مصیبت رنگ و نژاد می شناسد؟


پ.ن:

عنوان از حافظ

نظرات 2 + ارسال نظر
میله بدون پرچم سه‌شنبه 27 فروردین 1398 ساعت 15:38

سلام
ظاهراً مسابقه‌ای در گرفته است که جایزه خوبی دارد و شرکت‌کنندگان باید اثبات کنند که بدبختند! هرچه‌قدر بدبخت‌تر شانس بردن در این مسابقه بیشتر!! هرچه احساس قربانی شدن بیشتر باشد بهتر! شاید به این ترتیب بر نقایص فردی خود و عدم احساس مسئولیت برای رفع آن نقابی می‌زنیم. اینجاست که باید با حافظ همراه شویم که:
بیدار شو ای دیده که ایمن نتوان بود...

درود بر شما و سپاس بابت این تشبیه تلخ.
بله، شاید پوششی باشه برای نقایص فردی و عدم احساس مسئولیت هامون.
متاسفانه هر روز شیب این نزول به سوی بدبختی بیشتر می شه.

خیلی ممنونم از حضورتون.

معصوم شنبه 24 فروردین 1398 ساعت 08:16

بله اینا حرفهای منم هست

سپاس که خوندین.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد