فلسفه های لاجوردی

یادداشت های من...

فلسفه های لاجوردی

یادداشت های من...

مانده تا برف زمین آب شود...


 پس از بارش های تند امروز و رعد و برق هایی که صدای مهیبی همچون صدای زمین لرزه داشتند، حالا برف باریدن گرفته است. کوچه های شیب دار همچون جوی هایی، آب را به پایین دست هدایت می کنند. چمنزارهای وسیع پایینِ شهر که به قُرُق معروفند، تقریبا از آب پر شده اند. این چمنزارها یک زمانی پاتوق عشقِ فوتبال ها بود و البته هنوز هم در بخش هایی ش هست.


پ.ن:

عنوان از سپهری


بعدا نوشت:

 برف می بارد و همه جا را سپیدپوش کرده است.


٭ساعت ۱۶:۴۰:

 بارش بی امان برف همچنان ادامه دارد. برق قطع شده بود که آمد، اما آب همچنان قطع است. الان مه نیز همه جا را در بر گرفته است.

 پیش از ظهر هیراد را بردم بیرون اما بارش برف به شدتی بود که نتوانستیم بمانیم و برگشتیم.

 تلویزیون هم قطع است. رفتم پشت بام آنتن را بررسی کنم که پروانه ای با بال های گشوده روی برفِ کنار کولر دیدم. گمان کردم مرده است. با تکه برف زیرش برداشتمش، توی دست هام چندبار ها کردم که یکی از بال هاش را بلند کرد. دوباره ها کردم و بال دیگر را هم جمع کرد. به همان وضع آوردمش پایین و ذره ذره برف ها را ازش کندم؛ برای کندن تکه ی آخری که به یکی از پاهاش گیر کرده بود، بردمش نزدیک بخاری. تنش که گرم شد، ناگهان بال زد و رفت بالای چوب پرده. هیراد کلی خوشحالی کرد!

نظرات 3 + ارسال نظر
معصوم چهارشنبه 14 فروردین 1398 ساعت 12:41 http://www.hanker.blogsky.com

وااااااااو چه قشنگ

لطف دارید؛ به مهر می بینید.

سپاس که خوندین.

بهامین دوشنبه 12 فروردین 1398 ساعت 18:07 http://notbookman.blogsky.com

سلام
بهار ِ اما انگار زمستون و پاییز هم هنوز جریان داره
خدا خودش رحم کنه به همه مردم

درود!
بله، این چند روز همه جور هوایی رو تجربه کردیم!
امیدوارم به خیر بگذره...

خیلی ممنونم از حضورتون.

لبخند ماه دوشنبه 12 فروردین 1398 ساعت 02:02 http://Www.labkhandemoon.blogsky.com

درود
دل خداوند همچنان نامهربان است...به چه روی؟ نمیدانم...
خدا خودش رحم کند

درود و سپاس!
خیر است ان شالله؛ فعلا که بارش بی امان برف رو داریم این جا.
خدا به درمانده ها کمک کنه.

خیلی ممنونم از حضورتون.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد