فلسفه های لاجوردی

یادداشت های من...

فلسفه های لاجوردی

یادداشت های من...

لب آب را می بوسیم...


وقت صبحانه، هیراد پرسید:" بابا! ایران با همه ی کشورها دوسته؟"

گفتم:"چطور مگه بابا؟"

گفت:"دشمن هم داره؟"

گفتم:"دوستی و دشمنی کشورها با همدیگه به سیاست دولت هاشون برمی گرده، نه به مردمانشون."

 .

.

پ.ن:

چقدر خوب است

که ما هم یاد گرفته‌ایم

گاه برای ناآشناترین اهل هر کجا حتی

خواب نور و سلام و بوسه می‌بینیم

گاه به یک جاهایی می رویم

یک دره‌های دوری از پسین و ستاره

از آواز نور و سایه‌روشن ریگ

و می نشینیم لب آب

لب آب را می بوسیم

ریحان می چینیم

ترانه می خوانیم

و بی اعتنا به فهم فاصله

دهان به دهان دورترین رویاها

بوی خوش روشناییِ روز را می شنویم

باید حرف بزنیم

گفت و گو کنیم

زندگی را دوست بداریم

و بی ترس و انتظار

اندکی عاشقی کنیم


" سید علی صالحی"