فلسفه های لاجوردی

یادداشت های من...

فلسفه های لاجوردی

یادداشت های من...

تَرکه ی انار



ما

چشم به راهِ نان و خُرما بودیم،

اما

دروغگویِ بزرگ رفته بود

برای دبستانِ پَرت افتاده ما

ترکه انار بیاورد.


از همان روزِ عجیبِ بی‌باور بود

که من از نوشتن مشق وُ

ساعتِ هفت و نیمِ صبح

بَدَم آمد.

من از آن روز به بعد بود

که از نان و نصیحت و خُرما

به خوابِ کبودِ ترکه رسیدم.


(آخر... این چه زندگی‌ست

که شما

یک مشت آدمِ خاموش...!؟)


از آن روز به بعد بود

که ماهیگیرانِ کرانه‌های جنوب

سر انگشت‌های بُریده ما را 

از رود گرفتند

گفتند

رزقِ کودکانِ گرسنه ماست.

این 

که از آسمانِ خُرما و انار...!


سر انگشتانِ ما

پُر از هراسِ مشق وُ 

ترکه و دشنام بود.


ما خسته

ما خاموش

فقط نگاه می‌کردیم،

ما 

رُخسارِ کافور کشیده خود را 

در خونابه دست‌هایمان

نهان کرده بودیم.


"سیدعلی صالحی"


پ.ن.ها:

٭بشنوید:

http://s8.picofile.com/file/83337

56892/M_R_Rahmani_12.mp3.html

دکلمه ی زیبایی از محمدرضا رحمانی، که قطعه ای ست از آلبوم "دلواپس تو نیستم" مانی رهنما.

٭ تصویر از زلزله ی سال گذشته ی سرپل ذهاب.

نظرات 7 + ارسال نظر
روشن پنج‌شنبه 18 مرداد 1397 ساعت 10:10 http://roshann.blogsky.com

من میترسم خودشون بار و بندیل شون رو جمع کنن و ما بمونیم و حوضمون:((((
چقدر غم داره این عکس...

برای اطرافیانشون که همین کار رو کرده ن!
خدا به داد بدبخت بیچاره ها برسه...

اگه نبود کمک های مردمی که خیلی از این خانواده های زلزله زده معلوم نبود چی به سرشون می آد...

خیلی ممنونم از حضورتون.

Baran سه‌شنبه 16 مرداد 1397 ساعت 06:47 http://haftaflakblue.blogsky.com/

سلاو وبه یانی باش
اجازه آقا؟این دکلمه بسیارها زیباست.چقدر لحن و فن بیان ایشان ؟به اقای پیام دهکردی ماند

زور سپاس

سلاو و به یانی باش!
زور سپاس.

بله، بی شباهت نیست.
شیمی جا سپاس!

بهامین سه‌شنبه 16 مرداد 1397 ساعت 02:26 http://notbookman.blogsky.com/

دکلمه عالی بود
سپاس

زلزله سرپل ذهاب ،محدوده غرب کشور ،اتفاق تلخی بود

خواهش می کنم؛ خوشحالم که دوست داشتین.

بله متاسفانه، و البته زلزله های هر روزه ای که مردمان این خاک رو هر روز تنگدست تر می کنه...

خیلی ممنونم که وقت گذاشتید و خوندید.

وجدان دوشنبه 15 مرداد 1397 ساعت 23:22 http://parsehdarkhalseh.blogfa.com

سلام آقا اسماعیل
من از طریق وبلاگ باران جان با اینجا آشنا شدم
آخه آقای صالحی چقد قشنگ شعر میگه !

کاش دروغگوی بزرگ رفته بود و برنمیگشت...

سلام؛
خوش اومدین.

بله؛ شعرهای خیلی خوبی داره آقای صالحی و البته به روز.
واقعا کاش...؛ سرزمینی که از "خشکسالی و دروغ" گریزان بود، حالا در دام هر دو افتاده...

خیلی ممنونم که وقت گذاشتین و خوندین.

Arna دوشنبه 15 مرداد 1397 ساعت 22:47 http://bookpub.ir

سلام
وبلاگ خوبی دارید
لطفا ما را با عنوان چاپ کتاب شما لینک کنید
چاپ شعر، دلنوشته، داستان و مطالب عمومی و علمی به صورت کتاب
Www.bookpub.ir
سپاسگزارم

درود و سپاس از حضورتون.

Baran دوشنبه 15 مرداد 1397 ساعت 22:05 http://haftaflakblue.blogsky.com/

آقای بابایی؟جسارتا؟چرا فایل ؟برای من باز نمیشه
کتک خوردن با ترکه ،یا سیلی خوردن محکم رو،جوری که پوست قرمز بشه و گزگز بی افته و آبسه کنه؛میگن واویجانه.

با عرض پوزش، دوباره آپلودش کردم و مشکل حل شد.
وعده ی نان و خرما شد ترکه ی انار...!
ممنون بابت توضیح واژه "واویجانه".
خیلی ممنونم که وقت گذاشتید و خوندید.

Baran دوشنبه 15 مرداد 1397 ساعت 21:59 http://haftaflakblue.blogsky.com/

یا حضرتِ هرچه امید!
من
اولادِ عاری از آزار آدمی ام
کمک ام کن!
دُرُست نیست این همه درد
دُرُست نیست...

یا خوا...چه تصویری .ده ردت له گیانم؛مأر جان

زور سپاس له ئی پستِ" تَرکه ی انار" ووژمِ دیلِ واویجانه.

روزگار نامرادی برای مردمان تنگدست و نیازمنده و هر روز هم داره سخت تر می شه.
ممنون بابت شعر و حضور پرمهرتون.
حزن، رفیق این روزهای ماست؛ بمبوره.
زور زور سپاس!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد