فلسفه های لاجوردی

یادداشت های من...

فلسفه های لاجوردی

یادداشت های من...

داخی روله...



مصیبت زلزله ی پیش آمده، گلویم را می فشارد و کامم را تلخ کرده است...

بغضی سنگین راه نفسم را بسته بود دم ظهر؛ عکس پشت عکس و خبر پشت خبر...؛ یکی از یکی دردناک تر...

  وقتی فیلم کوتاه  پیرزنی را دیدم که برای عزیز از دست رفته اش غمگنانه و از ته دل مویه می کرد، ناگهان و با صدای بلند پیش چشم هیراد هق هق زدم...

  خدای بزرگ!

از تو ممنونم که عزیزانم را در پناه خودت حفظ کرده ای؛ لطفا مراقبشان باش!

مردمان مناطق زلزله زده نیازمند آب اند؛ چادر و دارو...؛ در حالی که عده ای نشسته اند  و جلوِ دوربین ها شعار می دهند، کودکان آسیب دیده، بی غذایی گرم، بی چادر و سرپناه...، گرما را از آغوش های اندک بازماندگانشان می گیرند؛ بازماندگانی که گُرده هایشان را سپر این کودکان می کنند...

اگر نبود کمک های مردمان پاوه و جوانرود و سنندج و کامیاران و مریوان و دهگلان و قروچای و موچش و ... ، آن مادری که کودکش را از زیر آوار بیرون می کشید و با اشک به خاک می سپرد، به چه امیدی این روز تلخ را به این شب سرد می رسانید؟...


ﺑﺮﺍﯼ ﺗﻮ ﭼﻪ ﺑﮕﻮﯾﻢ؟

ﺑﮕﻮﯾﻢ ﺯخمم ﺁﻥ ﻗﺪﺭ ﻋﻤﯿﻖ ﺷﺪﻩ

ﮐﻪ ﻣﯽ ﺗﻮﺍﻥ ﺩﺭ ﺁﻥ ﺩﺭﺧﺘﯽ ﮐﺎﺷﺖ؟

ﺑﮕﻮﯾﻢ ﻏﻤگینم

ﻭ ﻣﺮﮒ ﮐﺎﺭﯼ ﻧﻤﯽ ﮐﻨﺪ...؟ 


"غلامرضا بروسان"


پ.ن:

عنوان: داغِ فرزند...


بشنوید:

لالایی حزین فیلم "لاک پشت ها هم پرواز می کنند."

http://s8.picofile.com/file/8311800476/hossein_alizadeh_%E2%80%93_lalaei.mp3.html

نظرات 5 + ارسال نظر
یوسف شنبه 27 آبان 1396 ساعت 14:30

با سلام و عرض ادب........ من هم به نوبه خودم این مصیبت وارده جانسوز را به هموطنان سرزمینم در غرب کشور به خصوص مردم زلزله زده و داغ دیده کرمانشاه تسلیت عرض می نمایم و امیدوارم من را هم در غم خود شریک بدارند البته ما هم میتوانیم با کمک های خود به آنها مایه دلگرمی شان باشیم.......

درود یوسف جان!
غم سنگینیه؛ امیدوارم مشکلات بازماندگان هرچه زود تر برطرف بشه...
این کمک ها باید ادامه دار باشه تا به بازگشت آرامش به اون منطقه کمک کنه.
سپاس از حضورت! شاد باشی!

دل آرام جمعه 26 آبان 1396 ساعت 15:58 http://delaram.mihanblog.com

همیشه از وداع های بی هنگام هراسیده ام...
حتی تصور این موضوع که عزیزی از تو میتواند زنده بگور شود یا زیر بتون های چند تنی مدفون شود رعشه بر تن می اندازد ...

و تنها به حکم انسان بودن هست که باید سکوت کرد و فقط آستین بالا زد .
من متاسفم در جامعه ای هستیم که به جای یاری و کمک جوک میسازند و میخندند .. هنر پیشه ای پیشکوست در خصوص کمک ها مطلب بسیار بجایی عنوان کردن که حتی شخص بنده لابلای کمک های مردی گنجانده ام . ولی وقتی کامنت های زیر پست این بانو را خواندم غمی سنگین احاطه ام کرد که افسوس و هزار افسوس .. کجا داریم میریم و کجای کاریم...

سپاس از شما آقای بابایی ..

درود و سپاس از کامنت پر مهرتون.
کافیه هرکدوم از ما به وظایف انسانی مون عمل کنیم، و حداقل اگه کاری از دستمون برنمی آد، نمک نپاشیم به زخم این مردم رنج دیده.
سپاس از حضورتون.

یلدا سه‌شنبه 23 آبان 1396 ساعت 12:43

خیلی تلخه خیلی

از دست غم این حادثه یکسره غمگینم...
خیلی رنج آوره...
خیلی ممنونم از حضورتون.

ابانا سه‌شنبه 23 آبان 1396 ساعت 12:37

خدای بزرگ...
چه مصیبتی...
خیلی ممنونم از حضورتون.

سمانه سه‌شنبه 23 آبان 1396 ساعت 00:40 http://flight-words.blogfa.com/

این روزها داغ دلهایمان زیاد و زیادتر است و گلوهایمان با بغضهای فرو خورده مصدود شده است و راهی برایشان نیست.
خدا به همه ی داغ دیده ها صبر ببخشه

خیلی غمگینم...
دلم می خواست می توانستم کاری برایشان بکنم...
خیلی ممنونم از حضورتون؛
خدا به همه شون صبر بده.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد