فلسفه های لاجوردی

یادداشت های من...

فلسفه های لاجوردی

یادداشت های من...

هوای خواب ندارد...


  آخرین باری که اتوبوس دوطبقه سوار شدم،  سال هفتاد و پنج بود. دانش آموز بودم و تابستان، دو ماه کار کردم. محل کارمان نازی آباد بود و من هر روز با اتوبوس دو طبقه سر کار می رفتم؛ یادش بخیر! همیشه دوست داشتم طبقه ی بالا بنشینم و از آن بالا آدم ها را تماشا کنم!

.....

کجاست بارشی از ابر مهربان صدایت؟

که تشنه مانده دلم در هوای زمزمه هایت

به قصه ی تو هم امشب درون بستر سینه

هوای خواب ندارد دلی که کرده هوایت


"حسین منزوی"


بشنوید؛ تصنیف «عاشقانه»٬ با صدای «همایون شجریان»

نظرات 2 + ارسال نظر
هنوز یلدا یکشنبه 26 دی 1395 ساعت 11:02

من از بچگی همیشه نگران بودم که اتوبوسای دوطبقه کج بشین و واژگون بشن!
برای همین سوارشون نشدم!

پس خیلی حیف شده!
متاسفانه جمعشون کرده ن.
خاطره ی جالبی بود.
سپاس از حضورتون.

ماهان شنبه 25 دی 1395 ساعت 20:23 http://looas.ir

نمیدونستم تا اون موقع هم بوده!

:)
باید پرسید که چرا حالا نیست؟
سپاس از حضورتون.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد