فلسفه های لاجوردی

یادداشت های من...

فلسفه های لاجوردی

یادداشت های من...

بادیگارد

  


به لطف یکی از دوستان، تعدادی فیلم به دستم رسیده است و من بعد از مدت ها فرصت تماشای فیلم را پیدا کرده ام و امیدوارم بتوانم درباره شان- هرچند مختصر- بنویسم.

...

  بادیگارد - ابراهیم حاتمی کیا

  جدا از ایده ی فیلم که به زندگی یک محافظ می پردازد و این در سینمای ما تازگی دارد، همه ی نشانه های آشنای فیلم های برجسته ی حاتمی کیا و در رأسشان «آژانس شیشه ای» در این جا دیده می شود؛ آدم هایی از جنس جنگ که در دوره ی جدید غریبه به نظر می رسند، در تقابل با فرزندان و شرایط نو قرار می گیرند و همه چیز را فدای آرمان هایشان می کنند. و چه کسی جز پرویز پرستویی آژانس شیشه ای مناسب تر است برای این نقش؟ هرچند در این جا لبخندی را چاشنی کاراکترش کرده که در آن جا نبود. هنگام تماشای فیلم از خودم می پرسیدم که آیا کسی که "حاج کاظم" آژانس را ندیده باشد هم می تواند "حاج حیدر" بادیگارد را باور کند یا نه؟

  مولفه های آشنای دو فیلم کم نیستند و از جمله حضور «موتوری ها» در یک سکانس، و طعنه زدن به دولتی ها در جای جای فیلم.

  موسیقی زیبای فیلم (از کارن همایون فر) هم در باورپذیری آدم های آن تاثیر زیادی دارد. در این جا هم، چون در آژانس، در بسیاری از جاها، موسیقی رنگی تغزلی به خود می گیرد و به همراهی احساسات مخاطب با فیلم کمک می کند.

  همسر حاج حیدر (با بازی خانم مریلا زارعی) هم همچون فاطمه ی آژانس، زنی ست که با همه ی وجود شوهرش را باور دارد و عاشقانه با او همراهی می کند.

 استفاده از نامه نگاری توسط کاراکترها هم از دیگر ویژگی های مشترک این دو فیلم است.

  فیلمنامه ی فکر شده ای پشت فیلم است که در آن، اوج و فرودها و نقاط عطف در جای مناسب خود قرار گرفته اند. پرسش  هایی  که توسط دختر حاج حیدر مطرح می شود- در باب انتخاب عشق زمینی یا آرمانگرایی- جنبه ی پرسشی فیلمنامه را تقویت کرده و از نقاط قوت آن است. بخش اکشن فیلم هم که همزاد شغل کاراکتر اصلی ست، خوب درآمده است و با فضای فیلم همخوانی دارد.

  اما در برخی جزئیات که البته کم اهمیت هم نیستند، آن ظرافتی که باید دیده نمی شود؛ مثلا سکانس حمله ی تروریستی در ابتدای فیلم به لحاظ علت و معلولی باورپذیر نیست. این اندک محافظ در چنین موقعیتی و برای چنان اشخاصی و کلا روند پیشروی داستان در این سکانس، منطقی به نظر نمی رسد. باید توجه داشت که مابقی فیلم به نوعی بر این سکانس سوار است.

  یا این همه تاکید روی چشم های حاج حیدر برای چیست و چه اهمیتی در داستان دارد؟

  شخصیت نابغه ی جوان هم آن پختگی لازم را ندارد و آن همه اصرار او برای نداشتن محافظ برای چیست؟ و  آیا نامزدش تاکنون از شرایط او بی خبر بوده که به یکباره او را ترک می کند؟!

  همچنین است آن شخصیت باسمه ای مشاور دکتر که همه جا موبایل به دست در حال ثبت لحظات مناسب تبلیغاتی ست!


  

نظرات 3 + ارسال نظر
رحمان حسینی نهاد پنج‌شنبه 23 دی 1395 ساعت 00:25

فیلمی هست که ارزش یک بار دیدنو داره...تردیدهای شخصیت اصلی فیلم راجب نظام و مصلحت طلبی های رییسش موضوع اصلی فیلمه...البته ارمان ها و امید های آینده نظام هم تحت عنوان دانشمند کشور و هم مسیرشدن این دو موضوع در راستای هم کانسپت اصلی فیلمو نشان میده...برخی صحنه های دوست فیلم هم قابل تحسین است...به هرحال یک تجربه خوب برای ابراهیم حاتمی کیا بوده به نظر من.

موافقم!
معلومه که به محتوای فیلم توجه داشته ی.
تقابلی که ازش صحبت کرده ی می تونست خیلی بهتر از این باشه که متاسفانه اون طور که باید، در نیومده.
خیلی ممنونم که خوندی و نظرت رو نوشتی رحمان جان،
شاد باشی!

یوسف چهارشنبه 22 دی 1395 ساعت 20:11

سلام...
"بادیگارد" فیلمی بودبسیارجالب ، زیبا،شگفت انگیز،پرمحتواوالبته کمی هیجانی که تا حالا نمونه همچین فیلمیو ندیده بودم و در کل فیلمی بود با مضامینی خاص و فوق العاده البته از بازی بسیار زیبا واحساسی استاد پرویز پرستویی نمیشه چشم پوشی کرد ......دوست داشتم

درود یوسف جان،
خوشحالم که از تماشای فیلم لذت برده ی.
این فیلم قطعا بدون پرویز پرستویی، فیلم نمی شد!
خیلی ممنونم که خوندی و نظرت رو نوشتی.
شاد باشی!

پیمان چهارشنبه 22 دی 1395 ساعت 19:48

سلام .... بله، واقعا فیلم جذابیه، آدمو محو خودش میکنه و از اون دسته فیلمای ایرانیم نیست که بگی اولشو ببینم تهش معلومه ، به نظر بنده ، اول فیلمو می بینی دوست داری بیشتر ببینی و همش تو این فکر فرو میری که نکنه الان یه اتفاق تازه و مهیجی در درون فیلم رقم بخوره و هیچوقت چشمان مخاطب یا تماشاچی از فیلم جدا نمیشه؛ بنابراین ، این باعث شده مخاطب تا پایان فیلم حواسش باشه ... من فیلم بادیگارد ،رو جزو بهترین فیلمایی که دیدم می دونم و ازت ممنون که راجع به این فیلم متنی بسیار زیبا نوشتی ؛ چون من این فیلمو دوست داشتم و دارم ؛ یا علی مدد ....

درود پیمان جان،
پس حسابی لذت برده ی از تماشای فیلم:)
این خیلی خوبه که آدم بعد از تماشای فیلمی، حس کنه که وقتش رو هدر نداده.
ممنونم که خوندی و نظرت رو نوشتی.
شاد باشی همیشه!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد