فلسفه های لاجوردی

یادداشت های من...

فلسفه های لاجوردی

یادداشت های من...

چگونه؟!...


انسانی که با سکوت دم‌خور نشود

نمی‌تواند که با عشق من حرفی بزند .

کسی که با چشمش «باد» را نبیند

چگونه می‎تواند کوچم را درک کند؟

کسی که به صدای سنگ گوش نسپارد

نمی‌تواند صدایم را بشنود

کسی که در ظلمت نزیسته

چگونه به تنهایی من ایمان می‌آورد؟


 "شیرکو بیکس"


پ.ن:

عکس از «نیکلاس گودن»


نظرات 4 + ارسال نظر

سلام
زیبا بود...سکوت...عشق...باد
ممنون می شوم به من هم سر بزنید
در خدمت شما هستم

درود...
خیلی ممنونم، زیبا می بینید.
سپاس از حضورتون.
حتما خدمت خواهم رسید.

پیمان دوشنبه 13 دی 1395 ساعت 20:27

سلام .... به به عجب متنی .... جالب بود آتیش مامان .....

درود!
ممنونم پیمان جان.
خوشحالم که دوست داشتی.

«آتیش مامان» هم که می دونم تو رو یاد کی انداخته!:)
خیلی ممنونم که می خونی.

عادل دوشنبه 13 دی 1395 ساعت 19:01

وقتی این شعر رو میخوندم ناخوداگاه یاد جمله "درد رو دردکشیده میفهمه" افتادم .
امیدوارم ضمیر ناخوداگاهم اشتباه نکرده باشه
و به این شعر مربوط باشه...
.
.
.
مرسی بابت انتخاب شعرهای زیباتون.....
موفق باشین.

درسته،
همینه!

خواهش می کنم. لطف داری.
زنده باشی و پایدار!

یوسف دوشنبه 13 دی 1395 ساعت 12:47

آره واقعا چگونه؟؟؟

دلت بزرگ، یوسف جان.
خوشحالم که داری رشد می کنی و بزرگ می شی،
برای زیستن در این هستی، خیلی باید صبور باشی.
خیلی ممنونم که می خونی.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد