فلسفه های لاجوردی

یادداشت های من...

فلسفه های لاجوردی

یادداشت های من...

مه...

  


دیروز، راندن در مه و امروز راندن در باران. انگار از لای درخت های حاشیه ی جاده، کسی فوت می کرد و مه را به شیشه های ماشین می پاشید. وقتی در یک پیچ در حاشیه ی شهر، مه تمام جاده را گرفته بود، ناخودآگاه یاد سکانس انتهایی «نفس عمیق» افتادم و آن مه....

این دیالوگ از فیلم را هم خیلی دوست دارم:


دختر: ببین من یه سیستمی دارم تو زندگی ام به اسم راهپیمایی های طولانی مدت، من همین جوری شروع می کنم راه می رم، راه می رم، اصلا حرکتم رو قطع نمی کنم، ماشینا بوق می زنن، مردم بهم متلک می گن، ماشین میاد از روم رد می شه، برف میاد، بارون میاد ولی من همچنان به راه رفتن ادامه می دم. الانم اگه سوار شدم به خاطر این بود که خیلی خیس شده بودم یعنی حوصله راه رفتن دیگه نداشتم، خسته شده بودم. بعد به خاطر اینم هیچی نمی شنوم، برای اینکه تو گوشم موسیقیه. یعنی تمام مدت دارم به موسیقی گوش می دم. تو چی؟ تو به موسیقی گوش می دی؟ اون وقت چی گوش می دی اگه گوش بدی؟ چون می دونی، من آدما رو از موزیکی که گوش می دن طبقه بندی می کنم. یعنی اینکه واسم مهمه که بدونم کسی بلوز گوش بده یا جاز گوش بده یا موسیقی آلترنتیو گوش بده یا مثل من فکرش باز باشه اول باخ گوش بده بعد موسیقی آلترنتیو گوش بده. بعد همه رو پشت سر هم گوش بده و دچار هیچ مشکلی هم نشه. حالا چی گوش می دی؟


پسر: من داریوش گوش می دم.

نظرات 5 + ارسال نظر
زهرا سه‌شنبه 18 آبان 1400 ساعت 09:13 https://farzandenakhaste.blogsky.com/

منم مشتاق شدم که ببینم ... چقدر خوبه که دوستان فیلم ها و کتابای خوب رو تو پست ها معرفی میکنن

امیدوارم ببینید و بپسندید.
به قول مجید، وجه حسی فیلم برای من خیلی قوی بود و همین باعث شده بعد از این همه سال، هنوز از تماشای این فیلم لذت ببرم.

خیلی ممنونم از حضورتون.

مجید مویدی جمعه 14 آبان 1400 ساعت 01:25 http://Majidmoayyedi.Blogsky.Com

سلام اسماعیل جان
چقدر این فیلم از جنبه ی حسّی قوی ساخته و پرداخته شده.
برای من، انقد این حسی بودن فیلم جذاب و مهم بود، که باعث شد کاستی های فنی و تکنیکی فیلم رو به راحتی نادیده بگیرم.
میام و ازش حرف میزنم حتما

سلام مجیدِ عزیز!
قبل از هرچیزی، خیلی خوش حالم از حضورت و سپاس که اومدی و خوندی.
من هم هنوز که هنوزه اون حسی رو که در اولین تجربه ی تماشایش داشتم، با خودم دارم...، و اون پایان با اون ترانه.
من و دوستان خیلی خوش حال خواهیم شد که بیای و بیشتر برامون بگی مجید.

مشق مدارا چهارشنبه 12 آبان 1400 ساعت 20:04 http://www.mashghemodara.blogfa.com

سلام
این فیلم روح زمان خودش رو به وضوح نشون داد؛ تقابل مرگ و زندگی، تفاوت‌ها و مواجهه‌ی نسل جوان با یک هیچ بزرگ!

درود،
بله کاملا درست فرموده اید. یادمه که آقای جواد طوسی اون موقع کاراکترهای فیلم رو بی ریشه دونسته بود(نقل به مضمون)؛ خب! آیا اصاصا این نسلِ توی فیلم، دنبال ریشه هست؟
"نفس عمیق"فیلمی خاصه که به نظرم بهترین ساخته ی کارگردانش هم هست.

خیلی ممنونم از حضورتون.

میله بدون پرچم چهارشنبه 12 آبان 1400 ساعت 17:49

سلام
واقعاً چه جوابی داد پسر... ای ول

درود حسین آقا!
اتفاقا توی سینما، دسته جمعی بلند خندیدیم
واکنش دختر هم جالب بود بعدش!

خیلی ممنونم از حضورتون.

عادل چهارشنبه 8 دی 1395 ساعت 00:44

دیالوگ جالبی هست

حتما در فرصت مناسب فیلم رو خواهم دید...

یکی از فیلم های محبوب منه،
امیدوارم ببینی و نظرت رو درباره ش بهم بگی.
خیلی ممنونم که وقت می ذاری و می خونی.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد