فلسفه های لاجوردی

یادداشت های من...

فلسفه های لاجوردی

یادداشت های من...

بالش رویاها...

  این دم صبحی به ایوان می روم. آسمان خوشرنگ است؛ بالای کوه های برفی پیش رو، در پس زمینه ای اناری رنگ،  ابرها به شکل خطوطی خاکستری کشیده شده اند به سمت شهر و جا به جا پهن شده اند. انگار نقاشی بخواهد با گرد مداد، آسمان را طرح بیندازد. هوا پاک است و سوز سردی دارد. در دوردست، چراغ روستا های پای کوه روشن اند.


ﻫﺮ ﺷﺐ

ﻣﯽ ﺧﻮﺍﺑﯽ ﺑﺮ ﺑﺎﻟﺶ ﺭﻭﯾﺎﻫﺎﯾﻢ

ﻭ ﻫﺮ ﺭﻭﺯ

ﺩﺭ ﺍﻭﻟﯿﻦ ﺧﺎﻃﺮﻩ

ﺑﯿﺪﺍﺭ ﻣﯽ ﺷﻮﯼ

ﺗﻮ

ﻣﺜﻞ ﯾﮏ ﺍﺗﻔﺎﻕ

ﻫﺮ ﺭﻭﺯ ﻣﯽ ﺍﻓﺘﯽ

ﻭ ﻣﻦ

ﻫﺮ ﺷﺐ

ﺩﺭ ﯾﮏ ﻣﺎﺟﺮﺍﯼ ﺑﺎﺭﺍﻧﯽ

ﺑﻪ ﺧﻮﺍﺏ ﻣﯽ ﺭﻭﻡ ...


"ﺳﺎﺭﺍ ﺷﺎﻫﺪﯼ"

...