فلسفه های لاجوردی

یادداشت های من...

فلسفه های لاجوردی

یادداشت های من...

قلابی



«قلابی»٬ مجموعه ای ست از پنج داستان کوتاه، نوشته ی "رومن گاری"، نویسنده ی روسی الاصل فرانسوی. داستان ها همگی راوی دانای کل دارند و رئالیستی اند با مایه های روانشناسانه.

سه داستان نخست (قدرت و شرافت، برگی از تاریخ، زمینی ها) که به نظرم بهترین های این مجموعه هستند٬ به جنگ و تبعات آن می پردازند؛ توصیفات فضا و مکان خوبند و نویسنده با توجه کردن به جغرافیا و روحیات آدمها، فضاسازی های خوبی انجام داده است. تباهی و بیهودگی جنگ، تم اصلی این سه داستان است. حسی از حسرت و دلتنگی برای موطن پیش از جنگ، قدرتمندانه خودش را نشان می دهد. آدمهایی که خواسته یا ناخواسته، درگیر جنگی بی سرانجام شده اند و به پای آن، هستی و دوست داشتنی هایشان را باخته اند. این تلخی به ویژه در داستان سوم، به اوج خودش می رسد، جایی که دختری آلمانی که به خاطر تجاوز سربازان دشمن، دچار شوک عصبی شده و بینایی اش را از دست داده است، حالا به دنبال زیبایی های پیش از جنگ موطنش، دوباره به آنجا باز می گردد، غافل از اینکه رویاهایش خیال خامی بیش نیستند...

  در دو داستان نخست، نویسنده از طنز هم بهره برده است.

  اما داستان چهارم (عود)، نه تنها زیبایی سه داستان نخست را ندارد، بلکه پرگویی نویسنده، آن را به شدت ملال آور کرده و حالتی نقل گونه به آن داده است. جزئیات در لا به لای تفسیرهای نویسنده گم شده و داستانی که می توانست در چند صفحه جمع شود، با بیست و دو صفحه، بیشترین حجم کتاب را به خود اختصاص داده است!

 داستان آخر (قلابی)، بی شباهت به داستان های پلیسی نیست و وجه سرگرم کنندگی اش آن قدر قوی ست که می توان آن را در زمره ی داستان های عامه پسند جای داد، اگرچه دارای لایه های زیرین هم باشد.

  اما ضعف اصلی این مجموعه را می توان به انتخاب راوی دانای کل برای روایت داستان ها دانست؛ آن هم راوی ای مفسر، که جای زیادی برای مخاطب باقی نگذاشته تا او خود به کشف و شهود برسد و لذت ناب خواندن داستان ها را تجربه کند. این راوی دانای کل مفسر در داستان چهارم، به راستی آن را نابود کرده است!


مشخصات کتاب:

قلابی، رومن گاری، ترجمه ی سمیه نوروزی، نشر چشمه، چاپ سوم: تابستان ۱۳۹۰.

نظرات 4 + ارسال نظر
هنوز یلدا چهارشنبه 26 آبان 1395 ساعت 09:58

این کتاب رو برام هدیه آورده بودن، شروعش کردم ولی نتونستم ادامه ش بدم...برام جذابیت نداشت...

بهتون حق می دم!
به هرحال به سلیقه هم برمی گرده، اما برای من هم این طوریه که حداقل به این زودیا سراغ کتاب های این نویسنده نخواهم رفت!
سپاس که خوندین.

جعغر دوشنبه 24 آبان 1395 ساعت 01:46

نقد بی نظیری بود..
دستمریزاد

زنده باشی جعفر جان،
شرمنده می کنی.
خط خطی هایی بیش نیست!
خیلی ممنونم که می خونی.

محمدرضا دوشنبه 24 آبان 1395 ساعت 00:54 http://oinion.blogsky.com

هیچوقت نتوانستم با نوشته های رومن گاری ارتباط برقرار کنم. به نظرم نوشته هاش به شکل عجیبی مصنوعی به تظر می رسد

راستش من تا به حال از نوشته هاش نخونده بودم، نمی دونم، شاید توی رمان نوشتن موفق تر باشه.
در این چندتا داستان، راوی دانای کل مفسر، تعلیق کاذب و جان بخشی به غیر جانداران از جمله ی مواردی بود که نمی تونستم بپذیرمشون.
سپاس که هستین.

معصومه یکشنبه 23 آبان 1395 ساعت 15:44 http://hanker.blogsky.com

با معرفی کردن کتابها کار انتخاب رو برای من راحت می کنید.

خواهش می کنم، لطف دارین.
البته هرکسی می تونه نظر خودش رو داشته باشه!
سپاس که می خونین.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد