فلسفه های لاجوردی

یادداشت های من...

فلسفه های لاجوردی

یادداشت های من...

پول


پول- روبر برسون، ۱۹۸۳، فرانسه

  فیلم به لحاظ فرم واجد ویژگی های مهمی ست؛ دوربین تا حد امکان از کاراکترها فاصله می گیرد و از هرگونه برانگیختگی احساسی دوری می کند. به عنوان نمونه، در صحنه ی تعقیب و گریز پلیس با کاراکتری که فیلم با او تمام می شود، کارگردان نماهایی از پاها در حال رانندگی، یا تصاویری محدود از آینه های اتومبیل را نشان می دهد و نه صحنه هایی از تعقیب و گریز در نماهای بزرگتر که در سینما رایج است. نوع کادربندی به گونه ای ست که اشیا اهمیت می یابند و پول به عنوان مهم ترین شی حاضر در صحنه، بارها نشان داده می شود که از دستی به دست دیگر می چرخد.

  فیلم با شخصیت ها همدردی نمی کند، تنها نشان شان می دهد و این مخاطب است که باید نتیجه گیری کند.

  تصاویر سرد و بی موسیقی یی که معمولا با صدای حرکت اتومبیل ها یا دیگر صداهای روزمره پر می شوند و سردی زندگی مدرن را به رخ می کشند. آدم هایی که به سختی با هم دیالوگی برقرار می کنند و دیالوگ هایشان بیش تر جنبه ی کاری دارد، حتی بین زن و مرد اصلی فیلم.

  این پول -پول لعنتی - با چرخش از دستی به دست دیگر، ارزش خودش را در فروریختن آدم ها نشان می دهد و زندگی شان را یکی پس از دیگری بی سامان می کند.

  

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد