فلسفه های لاجوردی

یادداشت های من...

فلسفه های لاجوردی

یادداشت های من...

اشتباه!

  خاله کوچیکه دانه ای پفک را به گونه ی هیراد می مالد. 

  دوباره این کار را می کند.

  هیراد هم پفکی برمی دارد و به سمت گونه ی او می برد.

  خاله کوچیکه: ببخشید. حواسم نبود، اشتباه کردم.

هیراد: منم می خوام اشتباه کنم!

  پفک را به گونه ی خاله کوچیکه می مالد!


پارک ساعی، دوم مرداد نود و پنج


نظرات 4 + ارسال نظر
hamed پنج‌شنبه 7 مرداد 1395 ساعت 18:42 http://mrx.blogfa.com

ماشاالله به هیراد جون
خدا نگه داره
و حفظش کنه.

درود و سپاس حامد جان،
رسیدن بخیر!
خیلی لطف داری. ممنونم.
هیراد سلام می رسونه!

محدثه بابایی دوشنبه 4 مرداد 1395 ساعت 15:17 http://www.sedayepayebaran.blogsky.com

برای هیراد عزیز

سپاس محدثه خانم.
زنده باشی و شاد!

محمدرضا یکشنبه 3 مرداد 1395 ساعت 14:45 http://oinion.blogsky.com

تجربه کردن نخستین همراه آدمی تا مرگ
حتا لحظات مرگ تجربه ای بکر و تکرار ناشدنیست
چیزی که زندگی را برای ما جذاب تر می کند همین تجربه کردن هاست.
فرقی نمی کند در چه سنی باشیم اگر کودک درونمان زنده باشد

همراه همیشگی تا مرگ؛ همین طوره.
سپاس بابت حضورتون آقامحمدرضا،
و کامنت های همیشه خوبتون.
سپاس که هستین.

The Conqueror Worm یکشنبه 3 مرداد 1395 ساعت 13:23 http://lunacy.blogsky.com/

اشتباه می کنند آنان که اشتباه نمی کنند و من عاشق طرز فکر این کوچولوی دوست داشتنی شما شدم.

:))
خیلی ممنونم، لطف دارید.
هر وقت حوصله کنم می نویسم این حرف هاش رو.
سپاس که هستین.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد