فلسفه های لاجوردی

یادداشت های من...

فلسفه های لاجوردی

یادداشت های من...

گنجشک ها...


   این عکس را به طور اتفاقی دیدم و این جا آوردمش؛ در روز پنجم ژوئن سال ۱۹۸۹ ، در میدان تیان آن من چین و توسط عکاسی به نام Liu Heung Shing گرفته شده است. البته اصل آن رنگی ست، اما به نظرم آمد که سیاه و سپیدش زیباتر است. یک پا شعر است این عکس.

چ...

چه بی پروا؛

روی سیم های لخت فشار قوی،

عشق بازی می کنند؛

گنجشک ها...

(جلیل صفربیگی)

نظرات 6 + ارسال نظر
الهام چهارشنبه 24 شهریور 1400 ساعت 13:30 https://yanaar.blogsky.com/

درود بر شما
بلافاصله یاد حرف‌های رادیکال سانتاگ در مورد دنیای معاصرمان و عکاسی افتادم و با دیدن عکس زیبایی که گذاشتید مجبورم حرفش را تأیید کنم. عکاسی باعث شده در دنیای مدرن بازنمایی و تصویر از خود واقعیت مهم‌تر شود. باعث شده تصویر حتی از خود تجربه‌ی دست اول هم پیشی بگیرد. عکاسی جهان را تکه‌تکه کرده چیزهایی هولناک را عادی و چیزهایی پیش پاافتاده را شگفت‌انگیز می‌کند.

درود متقابل،
و سپاس بابت یادآوری سوزان سونتاگ و حرف هاش درباره ی عکاسی. خیلی ها شاید عکاسی را حتی هنر ندونن، اما عکاسی هنری ست که می تونه حتی به ایجاد یک جریان، یک دوباره نگری، یک حرکت مهم یا ... بیانجامد.
در این تصویر هم، هم عکاسی همچون یک سلاح به کار گرفته شده، اما سلاحی علیه جنگ.
زندگی در هر شرایطی به حیات خودش ادامه می دهد.
سپاس از حضورتون.

میله بدون پرچم سه‌شنبه 23 شهریور 1400 ساعت 18:16

سلام
این عکس باعث شد دو تا رفیق قدیمی ظاهر بشوند!
سلام به هر دو
وقایع میدان تیان آن من و ریشه های آن خیلی آموزنده هستند. شانس این را داشتم که با رمان نگویید چیزی نداریم ساعاتی را در این میدان عظیم گذراندم.

درود حسین آقا!
یاد این دوستان خوش و هرکجا هستند دلشون شاد باشه.
اتفاقا وقتی پست رو سنجاق کردم یاد کتابی که خونده اید افتادم، از اون کتاب هاست که دوست دارم بخونمش و حتما خواهم خوند. پستی که درباره اش نوشته بودید، اطلاعات خیلی خوبی بهم داد.

خیلی ممنونم از حضورتون.

Baran سه‌شنبه 23 شهریور 1400 ساعت 09:15

ئی پست زور خاسِ.
و یادآورِ https://m.soundcloud.com/user-735920301/g7dw7kzsrncp
استاد شد.

+ولعنت برجنگ.لعنت...

به مهر می بینید. سپاس.
به به! استاد شجریان... ؛ روحشون شاد! خیلی ممنونم بابت موزیک.

لعنت به جنگ بانیانش.
زور سپاس ئه رای حضورتان.

مشق مدارا دوشنبه 22 شهریور 1400 ساعت 21:57

سلام
جمله‌ی دوستمون چه خوب بود؛ دو نیمه شدن دنیا! و چه کابوس ‌واره این تصویر... یاد شعری از مجید سعدآبادی افتادم:
سر سربازی را نشانه می‌روم
نکند شاعر باشد
قلبش را نشانه می‌روم
نکند عاشق باشد
نه من نمی‌توانم شعری برای جنگ بگویم
از شاعر به دشمن
از شاعر به دشمن
یکی از سربازهایتان را بفرستید این شعر را تمام کند!

درود،
بله موافقم.
جنگ نابسامانی ست و رنج...
چه شعر قشنگی. خیلی ممنونم که اینجا آوردینش. شاعر پر احساس و جنگ لعنتی.

سپاس از حضورتون.

مجید مویدی جمعه 11 دی 1394 ساعت 15:57 http://majidmoayyedi.blogsky.com

رسما دنیا رو دو نیمه کرده این عکس
ممنون اسماعیل جان. عالیه

چه جمله ی قشنگی گفتی...
خواهش می کنم،
خوشحالم که دوست داشتی.

مژگان دوشنبه 30 آذر 1394 ساعت 12:53 http://cinemazendegi.blogsky.com/

فوق العاده بود آقای بابایی
+ عکس دزیده شد.

خیلی ممنونم،
لطف دارین.
+:))

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد