فلسفه های لاجوردی

یادداشت های من...

فلسفه های لاجوردی

یادداشت های من...

سگ آندلسی


  فیلمنامه ی بدون طرح، که در اواخر سال های بیست آغاز شد، با دو نهضت هنری زمان خود، یعنی سوررئالیسم و شورش در زبان قرین شد و به سبب آنها تحرک یافت. هنرمند مشهور سینمای اسپانیا، لوئیس بونوئل اولین فیلم خود را با نام سگ آندلسی (1928) و تا حدودی با کمک سالوادور دالی آفرید. در ذهن آن ها سناریویی شکل گرفت که سه روزه نوشته شد و عبارت بود از: شیرین کاری هایی با وجوه ارتباط مبهم و همراه با رویا. غرض این نبود که هیچ یک از آن ها صراحت داشته باشند یا با عقل جور در بیایند. بونوئل سناریو را در عرض دو هفته در پاریس فیلمبرداری کرد و بار آخر در ژوئن سال 1929 آن را مرور کرد. متنی از این فیلمنامه که مورد پسندش درآمد و در 15 دسامبر 1929 منتشر شد از این قرار است:


                                                    پیش درآمد


         روزی روزگاری...


                یک بالکن در شب، مردی نزدیک بالکن تیغی را تیز می کند. مرد از پنجره آسمان را


             نگاه می کند و می بیند که...


                ابر کو چکی به سمت ماه، که قرص تمام است، می آید.


                بعد سر یک دختر جوان، با چشم های باز ِ باز، تیغ ریش تراش به سمت یکی از


            چشم ها پیش می رود.


              ابر کوچک روی ماه را می گیرد.


              تیغ ریش تراش از روی کره ی چشم دختر جوان می گذرد و یک برش عرضی به آن


            می دهد.



تصویر متحرک، رابرت گسنر، ترجمه ی اختر شریعت زاده، انتشارات سروش، چاپ اول: 1368                


 

۶ مهر ۹۲
نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد