فلسفه های لاجوردی

یادداشت های من...

فلسفه های لاجوردی

یادداشت های من...

لبخند جاودانه


  در خبرها آمده بود که دانشمندان و باستان شناسان ایتالیایی، در حال واکاوی مقبره ای در فلورانس هستند که احتمال می رود محل دفن مونالیزا باشد؛ همان زن افسانه ای که لئوناردو داوینچی، چند سالِ آزگار روی پرتره اش کار کرد و امروز این تابلو، در موزه ی لوور ِ پاریس، سالانه پذیرای حدود شش میلیون بازدید کننده است....



  اگرچه از داوینچی آثار نقاشیِ کامل زیادی باقی نمانده است، اما به هر حال، او خالق دیوارنگاره ی شام آخر،  و دو پرده با عنوان باکره ی صخره ها هم می باشد، که در تاریخ هنرهای تجسمی به اندازه ی کافی شناخته شده هستند. با این حال، شاید هیچ اثری از او به اندازه ی مونالیزا معروفیت نداشته باشد. پرده ای که اتمام آن سه سال طول کشید (1503 تا 1506 م)، اما روایت ها درباره ی تاریخ اتمام آن یکدست نیست. داستان های زیادی درباره ی چگونگی ترسیم این پرده توسط داوینچی وجود دارد؛گفته می شود مونالیزا زنی بود که در پی مرگ فرزندش، و به سفارش همسرش، مدل نقاشی داوینچی می شود. او پس از مرگ شوهر، راهبه می شود.

  اما افسونی که در این تابلو وجود دارد ناشی از چیست؟

  جدا از کاریزمایی که شخص داوینچی، به عنوان یکی از نوابغ دوره ی رنسانس ، و یا شاید تمامی اعصار، به عنوان نقاش، مهندس، مجسمه ساز، و حتی نویسنده و موسیقی دان، از آن برخوردار است و کمابیش بر تمامی آثارش سایه افکنده است، این اثر به لحاظ فرم واجد ویژگی های مهمی ست که نشان از نبوغ آفریننده اش دارد؛ منظره ای که در پس زمینه ی پرتره قرار گرفته است، در عین رمزآلودی اش، نوعی احساس معلّق بودن را برای مونالیزا ایجاد کرده است. چهره ی آرام زن، که آرامش اش را در اجزای صورت، از جمله لبخندی کمرنگ و مرموز، و نیز دستانی که بر هم قرار گرفته اند می بینیم. رنگ تیره ی موها و لباس او، و از همه مهم تر، استفاده ی هنرمندانه از نور و سایه روشن، و محوکاری، که هم لطافت اثر را بیشتر کرده و هم بر ابهام و رمزآلودی آن افزوده است. در این بین، اسلوب محوکاری نقش مهم تری را بازی می کند؛ اسلوبی که اتفاقاً داوینچی از برجسته ترین استفاده کنندگان آن است؛ اسلوبی که با تدرّج ملایم رنگسایه ها، از روشن به تیره، ایجاد شده و باعث می شود که خطوط مرزی قدرت خود را از دست داده و حالتی در نقاشی ایجاد شود که گویی اشکال در فضایی از دود یا مه قرار گرفته اند.

  اما آیا این لبخند مونالیزا نیست که این پرده را جاودانه کرده است؟ هرچه باشد، داوینچی موفق شده که ابهام را به تصویر کشیده، و لبخندی را جاودانه کند...؛ به راستی، آیا لئوناردو در هنگام به تصویر کشیدن مونالیزا، او را عاشق نبوده است...؟!  


 

۲۳ امرداد ۹۲


نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد