فلسفه های لاجوردی

یادداشت های من...

فلسفه های لاجوردی

یادداشت های من...

کدام نقد؟! کدام منتقد؟!


  یکی از دوستان نقل می کرد که در جایی، به طور اتفاقی زنده یاد «قیصر امین پور» را می بیند و آن بزرگوار به عنوان تنها نصیحت به دوست ما می فرماید که:"بخوان و بخوان..."                                  

  وقتی نقدهای برخی از نویسندگان سینمایی را در مطبوعات، و نیز در تلویزیون می بینم، این سووال برایم پیش می آید که به راستی ایشان چه قدر «می خوانند» و چه قدر فیلم «می بینند»؟! و این چه نقدهایی ست که می نویسند؟! نقدهایی که نقد نیستند و تنها روایت دوباره ی همان فیلم اند...!

   به لطف رسانه های دیجیتال، این روزها بسیاری از فیلم ها در دسترس عامه قرار دارند و کمابیش سواد بصری بینندگان در حال رشد کردن است و تشخیص خوب یا بد بودن یک فیلم کار چندان سختی نیست...، در این شرایط، نقد باید حرف تازه ای برای گفتن داشته باشد و چیزی بر دانش آن بیننده بیافزاید... یادم می آید در آن دورانی که بسیار بیش از اکنون نقد می خواندم، در کتاب «هنر سینما»ی «دیوید بوردول» نقدی بر فیلم گاو خشمگین مارتین اسکورسیزی خواندم که بسیار برایم آموزنده بود؛ جدا از این که آن نقد به چه مکتبی وابسته بود، در آن هم به فرم در فیلم پرداخته شده بود و هم به مضمون، و ارتباط تنگاتنگ این دو را با بررسی موشکافانه ی سکانس هایی از آن، به شکل جذابی نشان داده بود...؛یا آن نقدهایی که در دوره ای مجله ی «نقد سینما» از منتقدان خارجی چاپ می کرد، اعم از ریچارد شیکل، کنت توران و.... که در چند پاراگراف، آن چه گفتنی بود را می گفتند و نگاه تیزبینشان را به رخ خواننده می کشاندند.

  در بررسی یک اثر، تنها به مضمون پرداختن – آن هم نه به درستی- هنر نیست، بلکه مهم، درک فرم هایی است که برای رساندن آن مضامین به کار رفته اند؛ غفلت از فرم تشکیل دهنده ی اثر، می شود همان –به اصطلاح- نقدهای بی سر و ته برنامه هایی مانند «سینما4» خودمان....

  و البته...، نوشتن نقد خوب نیازمند مطالعه و کار پیوسته است، چرا که «از کوزه همان برون تراود که در اوست...»


۱۷ اردیبهشت ۹۲
نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد