فلسفه های لاجوردی

یادداشت های من...

فلسفه های لاجوردی

یادداشت های من...

ارزیابی شتابزده - ۳۵

سربازان یک چشم - مارلون براندو، ۱۹۶۱

امتیاز: ۳/۲۵  از ۵

ریو و داد که پس از سرقت از بانک توسط ماموران تعقیب می شوند، در جایی پناه می گیرند. ریو می ماند تا داد برای فرار، اسب تازه نفس بیاورد...

فیلمی در ژانر وسترن، به کارگردانی و بازی مارلون براندو.

انتخاب بازیگران برای نقش ها به جاست و در مجموع، فیلم بازی های خوبی دارد؛ در این میان بازی  کارل مادن در نقش مکمل، عالی ست و با وجود ضعف های فیلم، یک کاراکتر منفی قدرتمند شکل می گیرد.معصومیت پینا پلیسر جوان هم در نقش دختری که به ریو (مارلون براندو) دل می بازد، به جان فیلم نشسته است.

 فیلمنامه اگرچه به جزئیات و پرداخت شخصیت ها کم توجه است، اما داستانی جذاب دارد.

پ.ن:

٭ پینا پلیسر وقتی فقط سی سال داشت، پس از مصرف مقدار زیادی قرص خواب آور، در خواب درگذشت.

٭ در کمتر فیلم وسترنی می توان دریا را دید، در این جا اما دریا دیده می شود و این از جذابیت های فیلم است!

٭ من نسخه ی دوبله ی فیلم را تماشا کردم که به نظرم دوبله ای درخشان دارد.

پینوکیو - رابرت زمکیس، ۲۰۲۲

امتیاز: ۲/۷۵ از ۵

پدر ژپتو که یک نجار پیر تنهاست، عروسکی چوبی می سازد و نام آن را پینوکیو می گذارد....

 زمکیس زمان داستان را تغییر داده است، دو رگه ها را هم به فضای داستان اضافه کرده است و تغییراتی در داستان و فضاسازی ها داده است؛ طراحی کاراکترها جذاب است؛ همین طور کلبه ی پدر ژپتو که در آن ساعت کوکی ها برگرفته از کاراکترهای کارتون های قدیمی والت دیسنی هستند.  

با این همه، پینوکیوی زمکیس فاقد آن روحی ست که در داستان کارلو کولودی جاری ست؛ ویژگی های کاراکتری که کولودی برایش تعریف کرده کجاست و به چه کار آمده است؟ حتی از دماغ چوبی اش که از نشانه های برجسته ی اوست و دراز شدن آن نشانه ی دروغگویی ست، به شکل ضعیف و -به نظرم- نادرستی استفاده شده است. این پینوکیو، اساساً بچه ی بدی نیست، پس جایی هم برای تغییر و تحولش باقی نمی ماند!

فیلم شروع ضعیفی دارد و برخلاف داستان اصلی، از کاراکترهایی که دارد، استفاده ی درستی نمی کند. در نهایت، تلاش زمکیس در خلق پینوکیویی نو، تنها به جلوه های بصری جذاب خلاصه می شود.

پ.ن:

کتاب پینوکیو را حدود سال ۶۸ خواندم؛  پدرم که در تهران کار می کرد آن را به همراه چند کتاب دیگر (مثل الماس جنوب ژول ورن) برایم آورد. جلدی سخت داشت و برای تصاویرش از انیمیشن معروف ژاپنی اش استفاده شده بود. یادش بخیر!

دسته دختران - منیر قیدی، ۱۳۹۹

امتیاز: ۲/۷۵ از ۵

خرمشهر، روزهای نخستین جنگ؛ تعدادی از زنان، پا به پای مردان در برابر اشغال خرمشهر  مقاومت می کنند...

پرداختن به نقش دسته ای از زنان که نه در پشت جبهه، بلکه در خط نخست نبرد با دشمن قرار می گیرند، به تنهایی در سینمای ما جذاب و تازه است؛ اما متاسفانه فیلم بین نگاه واقعگرایانه و نگاه قهرمانانه به کاراکترها معلق است و تکلیفش با خودش روشن نیست.  فیلمنامه  چفت و بست ندارد و موقعیت ها به درستی در آن شرح داده نمی شود. ضعف شخصیت پردازی، مهم ترین ضعف فیلمنامه است- به نظرم کاراکتر فرشته حسینی در این بین، پخته تر و بازی او به نقشش نزدیکتر است. ضعف صدابرداری سر صحنه هم باعث شده است در جاهایی دیالوگ ها به سختی شنیده شوند.

 با این حال، فیلم موفق می شود به کمک فیلمبرداری، موسیقی و جلوه های ویژه میدانی خوبش، تلخی جنگ را به مذاق مخاطب بنشاند. فیلم هرچه پیش می رود، روان تر می شود.

پ.ن:

فیلم یک ویژگی خاص هم دارد؛ هرچند به شکل جزئی -و نه در بطن داستان- به سهم بزرگ ارتش در دفاع از خرمشهر به عنوان یکی از مهم ترین نیروهای دلاورِ درگیر در جنگ می پردازد؛  ویژگی ای که متاسفانه در بسیاری از فیلم هایی که درباره ی اشغال خرمشهر ساخته شده اند، غایب است.

......

٭٭ در امتیاز دادن به فیلم ها، فیلم های ایرانی در دسته ی فیلم های ایرانی و فیلم های خارجی در دسته ی فیلم های خارجی امتیاز می گیرند.

نظرات 3 + ارسال نظر
سید محسن چهارشنبه 18 مرداد 1402 ساعت 20:10

درود بر شما--قله دماوند گاهی در میان ابرها ناپدید می شود.قله قله میماند و ابرها در گذرند-ارتش نیروی ملی و وطنی ایران است که پس از کنار رفتن ابرهای اعتقادی همچنان زیبا و پایدار خواهد ماند.آیندگان بیشتر از ما به عظمت و فداکاری ارتش پی خواهند برد.

درود آقامحسن و چه تعبیر زیبایی؛ دماوند دوست داشتنی و سرفراز.
این خاک یاد جانفشانی های بسیاری رو در سینه نهفته داره، فارغ از نام و رنگ.
امید به سرفرازی میهن و گرامی باد یاد همه ی جانباختگانش.
خیلی ممنونم از حضورتون.

میله بدون پرچم یکشنبه 1 مرداد 1402 ساعت 17:16

سلام
همین که به سهم ارتش اشاره کرده واقعاً کار بزرگی کرده است... نقشی که همیشه حذف شده است
من نیرو زمینی خدمت کردم و کادری‌های لشگر 77 که نقش عمده‌ای در آن عملیات و همینطور شکست حصر آبادان داشتند خاطرات جالب و البته دل خونی در این زمینه داشتند.

سلام حسین آقا،
متاسفانه دلاوری های ارتش در دوران جنگ، اون طور که شایسته باشه بهش پرداخته نشده و این البته بیش از هرچیز، ضربه اش به همون کسانی می خوره که به جای نگاهی واقعگرایانه و منصفانه، چنین روایت هایی رو اشاعه می دادند.
این روزها با وجود گسترش ارتباطات و شبکه های اجتماعی، دروغ گفتن و پنهان کاری، سخت تر شده.
و یه چیز دیگه..؛ به نظرم مردم ما، با وجود همه ی بی مهری هایی که به ارتش شده، همیشه برای اون احترام ویژه ای قائل بوده اند و هستند.
خیلی ممنونم از حضورتون.

سید محسن چهارشنبه 28 تیر 1402 ساعت 17:03

هر اعتقادی ناگزیر جدایئ می اورد

سلام آقا محسن،
موافقم.
خیلی ممنون بابت حضورتون.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد