فلسفه های لاجوردی

یادداشت های من...

فلسفه های لاجوردی

یادداشت های من...

در ایوانِ مرمر

  پنجشنبه ی پیش در "ایوان مرمر" بودم.
  ایوان مرمر قدیمی ترین بخش کاخ گلستان است و معمولا نخستین جایی ست که بازدیدکننده ها از آن بازدید می کنند؛ به واسطه ی تخت مرمری که به دستور فتحعلی شاه قاجار ساخته شده است و در آن نصب شده است، بدین نام معروف است. فتحعلی شاه، شیفته ی زیورآلات و زرق و برق بود و خود را به هر نحوی به شاهان و پیامبران پیشین ربط می داد؛ گویی می خواست خلاء های شخصیتی اش را این گونه پُر کند.
پس، تختی ساخت از مرمر یزد و بهترین صنعتگران و هنرمندان را برای ساختن آن به کار گرفت؛ تختی که همچون تخت سلیمان، بر شانه ی پریان و دیوان استوار بود و نتیجه آن شد که سیّاحان اروپایی هم بر آن رشک می بردند...
                                     ...

  پنجشنبه خیلی شلوغ بود. یک آن جمعیت آن قدر زیاد شد که صدا به صدا نمی رسید، پس با صدای بلندی تقریبا فریاد زدم که :"سلام!"

   صدای جمعیت خوابید.

  گفتم می خواهم برایتان از تخت مرمر بگویم...، و شروع کردم!

  کلا آن ها که علاقمندتر هستند، حتی اگر دور هم باشند، گوش می ایستند یا خودشان را به منبع صدا می رسانند. اما کم نیستند کسانی هم که انگار فقط برای عکس گرفتن آمده اند. بازار عکس گرفتن حسابی داغ است، به ویژه در این ایوان که همچون آتلیه ای زیباست؛ پس گاهی نقش عکاس را هم بازی می کنم!

  برای خانم ها اُرسی های پشت سرِ تخت جذاب تر بود و وقتی می شنیدند که کشویی به سمت بالا جمع می شوند، حظّ عجیبی می بردند.

یکی از بازدیدکننده ها گفت:"خوش به حالتان که اینجا کار می کنید!"

گاهی هم وسط آن شلوغی، بازدیدکننده هایی پرسش هایی می کردند که پاسخش کوتاه نبود؛ مثلا یک آقایی از حدود تهران در دوران قاجار پرسید، یا گروهی که یکی شان پرسید:"اصلا نگه داریِ اینجا به چه درد می خورد؟"

  اما شاید هیچ چیز به اندازه ی تماشای کودکانی که به موزه می آیند، سرحالم نیاورَد. بعضی هایشان کنجکاوانه پرسش هایشان را می پرسند.

 و امان از عادت ما ایرانی جماعت که انگار باید جنس یا کیفیت همه چیز را با سرانگشتان دست بیازماییم؛ فرقی نمی کند پارچه ی لباسی که می خواهیم از بازار بخریم باشد یا دری خاتم کاری شده با عاج فیل و استخوان شتر و نقره از دوره ی زندیه در کاخ گلستان!

ایوان تخت  مرمر

نظرات 2 + ارسال نظر
مشق مدارا چهارشنبه 9 شهریور 1401 ساعت 09:37

سلام
واقعا دارید ثابت می‌کنید قدم گذاشتن در فضاهای تازه تجربه‌ی دلپذیریه؛ با تمام فراز و فرودهاش!
کاخ گلستان واقعا دیدنیه و حاصل اولین گردش من در این فضا تبدیل شد به یک داستان کوتاه نوجوان که چندسال پیش نوشتم و همین‌طور یک گوشه ناخوانده مونده.
ممنونم برای این اطلاعات خوب و مفید و این تصاویر زیبا

درود!
خیلی ممنونم؛ خوش حالم که اون احساس خوشایند تونسته منتقل بشه. واقعا هر بار، اون قدر هیجان زده ام که حد و حساب نداره!
خیلی جالبه که داستان نوجوان نوشتین و امیدوارم روزی چاپ بشه، و اگه موضوعش به موزه هم ربط داشته باشه که عالیه.
خواهش می کنم؛ به مهر می بینید.
خیلی ممنون از وقتی که می ذارید و می خونید.

معصوم دوشنبه 7 شهریور 1401 ساعت 23:49 http://www.hanker.blogsky.com

احتمالا اخر هفته کاخ سعداباد و ببینم ، نرفتم تا حالا

چه خوب!
امیدوارم برید و به همراه عزیزانتون لذت ببرید.

خیلی ممنونم از حضورتون.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد