فلسفه های لاجوردی

یادداشت های من...

فلسفه های لاجوردی

یادداشت های من...

نه!

هرگز شب را باور نکردم

چرا که

در فراسوهایِ دهلیزش

به امیدِ دریچه ئی

دل بسته بودم.


"شاملو "


دیشب جاده ساوه و اتوبان های منتهی به آن بسته شده بودند. هوشنگ، رامین و طیبه آمدند خانه مان. 

خوشبختانه تعطیل شدیم و هیراد هم تعطیل شد. امروز توانستم باهاش قدری بازی کنم. دیروز نخستین دیکته اش را بدون غلط نوشته بود.:)

نظرات 5 + ارسال نظر
مهرداد شنبه 2 آذر 1398 ساعت 12:51

کاش این روزنه در شب های تاریک این روزهای ما هم خودی نشان دهد

کاش...

خیلی ممنونم که خوندین.

محدثه دوشنبه 27 آبان 1398 ساعت 21:33

سلام، امیده شرایط خوب پیش بره، چون بیشترین آسیب رو قطعا مردم عادی می بینن.
آفرین به هیراد عزیزم برای دیکته ی بدون غلط ش

درود!
امیدوارم!...
همیشه این ضعفا هستن که زیر دست و پا له می شن، اگرچه کل جامعه تاثیر می گیره. آسیب ها رو ضعفا می بینن، همون طور که همون ها بودن که رفتن جنگ...

هیراد سلام می رسونه و می گه مرسی ! بازی جدید دانلود کردی؟!

خیلی ممنونم که خوندین.

بهامین دوشنبه 27 آبان 1398 ساعت 10:51

ای جانم دیکته بدون غلط
خدا حفظ کنه هیراد جان را

:)
خیلی ممنونم؛ محبت دارید.
خدا عزیزانتون رو در پناه خودش سلامت بداره.

خیلی ممنون از حضورتون.

زهرا دوشنبه 27 آبان 1398 ساعت 09:25 https://farzandenakhaste.blogsky.com

خوشبحالتون تعطیلی وسط هفته خیلی کیف میده
معلم دختر من که برا دیکته اول انقدر تو کانال پیام گذاشته بود که خودمم استرس گرفته بودم خدارو شکر دیروز جایزه 5مین املای بی غلط رو براش گرفتیم

چون کار و گرفتاری زیاده، پس تعطیلی خیلی به موقع بود!
ما هم استرس داشتیم، اما خوشبختانه نتیجه خوب بود.
خدا رو شکر. خدا عزیزانتون رو براتون سلامت نگه داره.
خیلی ممنونم از حضورتون.

لبخند ماه یکشنبه 26 آبان 1398 ساعت 13:26

حضورتان بی تاثیر نبوده در کنار هیراد عزیز و دیکته ی بی غلط

ممنونم از لطفتون.
اگرچه من و فروغ به نوبت باهاش کار می کنیم اما به نظرم بیشتر تاثیر مامانش بود؛ دیکته هاش رو اون می گه.

خیلی ممنونم از حضورتون.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد