فلسفه های لاجوردی

یادداشت های من...

فلسفه های لاجوردی

یادداشت های من...

فروشنده


  اریک فروم، جامعه شناس و روانکاو معروف آلمانی عقیده دارد که در جامعه ی سرمایه داری، مبنای هویت انسان بر «داشتن» است و کسانی که فاقد سرمایه باشند، از بحران هویت رنج می برند. در نمایشنامه ی «مرگ فروشنده» ی آرتور میلر، «ویلی» کاراکتر اصلی نمایشنامه، در جامعه ای صنعتی گیر افتاده و معلق، هر بار به دست آویزی چنگ می اندازد و در نهایت کارش به خودکشی می کشد.

  داستان «فروشنده» ی اصغر فرهادی، از «نداشتن» آغاز می شود؛ خانه ای که دیگر نیست و دلیل نبودنش به شرایط پیرامونی ست؛ شهری بی هویت، با ساختمان هایی بی قواره که آدم ها را در بر گرفته و در حال بلعیدن هویت آن هاست. جامعه ای معلق بین سنت و مدرنیته که در آن، اخلاقیات به سرعت در حال نزول است.

  فیلم به درستی به ریشه های این نزول اخلاقی اشاره می کند؛ کتاب هایی که «عماد» (شهاب حسینی، که در این جا معلم است) برگزیده و مدیریت مدرسه آن ها را برای دانش آموزان نامناسب می داند، در جایی که گوشی موبایل دانش آموزان، از فیلم ها و عکس های پورنو انباشته است! مدیرانی که همیشه عقب تر از اجتماعشان حرکت می کنند و حفظ ظاهر برایشان در اولویت است، و مدرسه هایی که نقششان به نگه داری صرف از دانش آموزان محدود شده است!

  در سکانسی که «عماد» سوار تاکسی می شود، گوشه ی دیگری از این نزول اخلاقی را می بینیم؛ تصویری از جامعه ای که زنان در آن امنیت روانی ندارند و به شکل های مختلف مورد آزار جنسیتی قرار می گیرند. باید توجه داشت که آزار جنسیتی فقط به تجاوز محدود نمی شود و هر نگاه ناپاک یا تماس کوچک جسمی را هم می توان در زمره ی آن به حساب آورد. اشاره به فیلم «گاو» را هم می توان در همین زمینه به شمار آورد؛ مسخ تدریجی آدم های یک اجتماع.

  میزانسن های فیلم حساب شده و بازی ها چشمگیرند. شهاب حسینی نقش دشواری را بر عهده دارد؛ انسانی وامانده بین احساس و تعقل، که همسرش مورد تجاوز قرار گرفته و خود به تنهایی باید عامل این تجاوز را پیدا کند؛ تاکید بر عملی فردی به جای بهره گیری از نیروهای اجتماعی(پلیس)٬ که نشانه ای از حضور قدرتمند مولفه های جامعه ی سنتی در چنین مواردی ست. خشم و بغضی فروخورده، توأمان در بازی درخشان او دیده می شود. همزمان، او نقش ویلی را در نمایش «مرگ فروشنده» بازی می کند؛ مابه ازای مردی که همسرش را مورد تجاوز قرار داده است- در نمایشنامه، ویلی با زنی رابطه داشته است.

  فیزیک سرد ترانه علیدوستی هم مناسب نقش اوست. بازیگری که انگار برای چنین نقش هایی آفریده شده است؛ آدم هایی منفعل و آسیب پذیر و سهل انگار. او عامل خطایی کوچک است که به فاجعه ای بزرگ تبدیل می شود. در سکانسی که به وسیله ی آیفون در را باز می کند، احتمال قریب الوقوع فاجعه، به خوبی از میزانسن کارگردان دریافت می شود.

  فیلمبرداری خوب فیلم هم از نقاط برجسته ی آن است و موسیقی ای که اگرچه مثل بقیه ی فیلم های فرهادی حضوری کمرنگ دارد، اما موثر از کار درآمده است.

  بهره گیری از نمایشنامه ی «مرگ فروشنده»٬ هم به عنوان محملی برای روابط کاراکترها و پیشبرد داستان به کار می رود و هم به نوعی با وقایع فیلم قرینه می شود. اما آن کارکرد مرکزی را ندارد و رابطه اش با وقایع فیلم، بیشتر محتوایی ست.

  به نظرم فرهادی در این فیلم، در قالب روایت داستانی مدرن، نگاهی متعهدانه به مسائل اجتماعی پیرامونش داشته و تصویری از جامعه ای را ارائه داده است که چه در ظاهر، و چه در عمق، از آرامش به دور است.

نظرات 4 + ارسال نظر
مجید مویدی دوشنبه 4 بهمن 1395 ساعت 18:15 http://majidmoayyedi.blogsky.com

سلام اسماعیل جان
فیلم رو ندیدم متاسفانه، و سخت هم مشتاق دیدنش هستم اتفاقا.
قسمت هایی که با کار "مرگ فروشنده" قیاس کردی برام جالب توجه بود. ممنون از بابتش.
معرفی و بررسی خیلی خوبی بود. آفرین

درود مجید جان،
امیدوارم ببینی و برایمان درباره ش بنویسی.
لطف داری، به مهر خواندی. خوشحالم که برایت جالب بود.
زنده باشی.
ممنونم که هستی.

آبانا دوشنبه 4 بهمن 1395 ساعت 15:13 http://mihanblog.com

راستی شعرهای کوتاه و تک بیتی ک انتخاب میکنید زیبا هستند. خیلی میپسندم!

خیلی ممنونم.
خوشحالم که پسندیدین. لطف دارید.
سپاس که می خوانید.

آبانا یکشنبه 3 بهمن 1395 ساعت 18:12 http://mihanblog.com

به نطر منم فیلم خوبی بود.

چه خوب است که هنرمندان خوبی مثل فرهادی را داریم تا همچنان نبض این سینما بزند.
سپاس از حضورتان.

یوسف شنبه 2 بهمن 1395 ساعت 01:38

سلام...
من فیلم "فروشنده" رو فعلا ندیدم که بخوام نظری دربارش بدم اما با توجه به تعریف هایی که ازش شنیدم مطمئنم فیلم بسیار عالی و فوق العادس و ارزش دیدن رو داره و حتما در آینده ای نه چندان دور میبینمش...
سپاس از اینکه فیلم ها رو نقد وبررسی می کنید

درود...
امیدوارم فیلم را ببینی و نظرت را درباره اش برایم بنویسی.

خواهش می کنم.
خیلی ممنونم که وقت می گذاری و می خوانی.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد