فلسفه های لاجوردی

یادداشت های من...

فلسفه های لاجوردی

یادداشت های من...

دست هایت مثل برگ های درخت افراست.



کوتاه درباره ی کتاب "نه حوا، نه آدم"، نوشته ی اَملی نوتوم

  یک دختر بلژیکی به نام اَملی که در ژاپن متولد شده، حالا دوباره به این کشور آمده تا به رویایش یعنی ژاپنی شدن دست یابد؛ برای تقویت زبان ژاپنی اش یک آگهی تدریس به زبان فرانسه می دهد و یک جوان ژاپنی به نام رینری شاگردش می شود؛ به تدریج رابطه ای عاطفی بین این دو شکل می گیرد...

 رمان که توسط راوی اول شخص روایت می شود، قدرت خود را بیش از هرچیز از تجربه ی زیستی نویسنده می گیرد؛ اَملی ناتوم، که خود متولد کوبه ی ژاپن است، داستان حقیقی زندگی خود و بازگشتش به ژاپن را صریح، با لحنی آمیخته با طنزی قوی و با توصیفاتی خوب به تصویر کشیده است. شناخت نویسنده از ژاپن، آن را به اثری ارزشمند در حوزه ی مطالعات فرهنگی نیز قرار می دهد؛ او در این رمان کوتاه به درون جامعه ی دهه ی هشتاد ژاپن می رود و آداب و رسوم و فرهنگ آن را در معرض دید مخاطب قرار می دهد. در این بین به ویژه به تقابل نسل های قدیم و جدید ژاپنی و تفاوت ها و تشابهاتشان پرداخته می شود. 

  رمان به زبانی ساده روایت می شود و مدرن است. یک داستان عاشقانه در دنیای مدرن است. تعریف عشق، خاص است و آدم ها در برخورد با عشق، امروزی اند. عشق از وجه های مختلف مورد کند و کاو قرار می گیرد و ملموس و خواستنی می شود؛ مثلا عاشق و معشوق گاهی ساعت ها خودشان را در خانه حبس می کنند. پسر برای معشوقش آشپزی می کند؛ او دوست دارد معشوقش را در حال غذا خوردن ببیند... نویسنده همه ی این داستان عاشقانه را با لحنی سرد و با حداقل جملات رمانتیک روایت می کند.

 رمان آمیخته به تشبیه و استعاره هایی به ویژه برگرفته از اساطیر باستان است.- مثلا در ص ۹۶، خانه ی به هم ریخته و کثیف به اصطبل آوگیاس تشبیه می شود.٭ در ص ۹۹، حمله ی پشه ها به بلای مصری٭٭ و مانند این ها...

  نویسنده گاه درباره ی شیوه ی نگارش خودش هم توضیح می دهد و بدین ترتیب بین رمان و مخاطب فاصله می اندازد و به ویژه درباره ی "زبان" و بازی های زبانی بحث می کند.

  تاثیر نویسنده هایی چون نیچه و چنین گفت زرتشت اش، و مارگریت دوراس و رمان هایی چون عاشق اش به روشنی در رمان می آید؛ نویسنده در بخش هایی که روایت درونی می شود و جنبه ی فلسفی می یابد از این دو کمک می گیرد و با تشبیه خودش به زرتشتِ نیچه حرف هایش را می زند، و با شیوه ی روایت دوراس، عاشقانه هایش را بیان می کند. رمان البته که کم شباهت به رمان"عاشق"دوراس نیست که در آن جا به رابطه ی دختری فرانسوی و جوانی چینی پرداخته می شود.

 پایان رمان، خواندنی و متناسب با سیری ست که مخاطب را تا بدانجا کشانده است.


مشخصات کتاب:

نه حوا، نه آدم؛ اَملی نوتوم، ترجمه ی محمد نجابتی، نشر ستاک، چاپ نخست:۱۳۹۷.


پ.ن.ها:

٭:آوگیاس: از اساطیر یونان که اصطبلی با سه هزار گاو داشت که سی سال تمیز نشده بود.

٭٭: بلای مصری: بلایایی که خداوند بر مصریان نازل کرد و همگی با معجزه ی موسی دفع شدند؛ از جمله ی این بلایا، یکی حمله ی پشه ها بود.


+عنوان از ص ۱۰۱ کتاب است.

 ++ به گواهی مؤخره ی مترجم، کتاب کاندیدای جایزه ی "گنکور" و برنده ی جایزه ی "فلور" شده است و در سال ۲۰۱۵ هم بر اساس آن فیلمی ساخته شده است.


نظرات 4 + ارسال نظر
بهامین چهارشنبه 2 خرداد 1397 ساعت 13:27 http://notbookman.blogsky.com

حتما در اولین فرصت

به امید خدا.
موفق باشید!

بهامین سه‌شنبه 1 خرداد 1397 ساعت 10:58 http://notbookman.blogsky.com

چقدررر دلم میخواد یه کتاب غیر درسی بخونم
اما حیف....
بعد اینکه تایمی پیدا کنم این رمان هم حتما میخونم
ممنونم بابت معرفی و توضیحات:)

امیدوارم زمان مناسبش رو پیدا کنید یا حداقل اون زمان رو برای خودتون ایجاد کنید.
رمان خوبیه به نظرم؛ یک عاشقانه ست که امروزی نوشته شده.
خیلی ممنونم از حضورتون؛ خوشحالم که پسندیدین.

Baran سه‌شنبه 1 خرداد 1397 ساعت 07:07 http://haftaflakblue.blogsky.com/


اون ترانه ی خانم وحدت که همراه "مایتى سام مک لین" خواننده آمریکایی ،از آلبوم بوی خوش وصل هست.
به من گفتی
تا که دل دریا کن
بند گیسو واکن
سایه ها با رویا
بوی گل ها


که بوی گل
ناله ی مرغ شب
تشنگی ها بر لب
پنجه ها در گیسو
عطر شب بو
بزن غلطی اطلسی ها را
برگ افرا درباغ رویا ها
بلبلی می خواند
سایه ای می ماند
مست و تنها...
.
.
"پایان رمان ؛
"خواندنی متناسب باسیری ست که مخاطبرا تا بدانجاکشانده است"
ممنون و مچکر از معرفی کتاب

متاسفانه یادم نمی آد شنیده باشم، اما حتما دانلود می کنم و می شنومش. خیلی ممنونم که متنش رو برام نوشتین این جا.

من از حضور سبز شما سپاسگزارم؛ خیلی ممنونم که با دقت می خونید.

Baran دوشنبه 31 اردیبهشت 1397 ساعت 23:06 http://haftaflakblue.blogsky.com/

کوتاه درباره ی کتاب"نه حوا،نه آدم" ؛بسیارها عالی و به تصویر کشیدین.
خصوصا آن قسمتی که ؛
" او دوست دارد معشوقش را درحال غذا خوردن ببیند."
که من یادِ کافا درکرانه افتادم.
پ.ن.ها؛
عجب تشبیهیییسه هزار گاو !!سی سال!!یعنی باتلاقِ متعفن

عنوان منو یادِ آهنگِ؛
"بند گیسو وا کن" خانم مهسا وحدت ،...که میخونه؛ برگ افرا در باغ رویاها...

بسیارها ممنون ومچکرم؛پست بسیارعالی ای هست

به مهر می بینید؛ خیلی ممنونم!
به نظرم کتابیه که در عین عمیق بودن، ساده نوشته شده و طنزش به دل می شینه. عشق رو خوب به تصویر کشیده.

بخش مهمی از اون طنزی که گفتم،اتفاقا از همین تشبیهات می آد!

اون ترانه ی خانم وحدت رو در خاطر ندارم که شنیدمش یا نه، اما همین تکه که آوردین، زیباست!

لطف دارید؛ خوشحالم که پسندیدین.
سپاسگزارم که وقت می ذارین و می خونین.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد