فلسفه های لاجوردی

یادداشت های من...

فلسفه های لاجوردی

یادداشت های من...

مردن به وقت شهریور...


سر کلاس دهم تجربی نشسته ام پشت میزم. تنها یک دانش آموز آمده که او هم ته کلاس کتابش باز است و ظاهرا درس می خواند. از راهرو سر و صدای بچه ها می آید؛ مدرسه تق و لق است! خوب است که کتابی همراه خودم آورده ام.

 این کلاس، از جمله ی کلاس هایی ست که پنجره هایش رو به زمین های کشاورزی پشت مدرسه باز می شود. بخشی از زمین ها را درو کرده اند. نزدیک به چند درخت، دو تا کشاورز دارند با بیل زمین را شخم می زنند. پنجره را باز می کنم. هوای خوبی ست. گنجشک ها سر و صدا به راه انداخته اند. پروانه ی کوچک سپیدی روی علفزارهای زرد، پر می زند. بوی شهریور به مشامم می رسد.


وقتی که تو نیستی

من حُزن هزار آسمانِ بی اردیبهشت را

گریه می کنم

 

فنجانی قهوه در سایه های پسین،

عاشق شدن در دی ماه

مردن به وقتِ شهریور

 

وقتی که تو نیستی

هزار کودک گمشده در نهان من

لای لای مادرانه تو را می طلبند.


"سید علی صالحی"

 

نظرات 7 + ارسال نظر
محمد مهدی پور دوشنبه 31 اردیبهشت 1397 ساعت 11:59

سلام آقای بابایی
خسته نباشید
چقدر عالی مناظر رو به تصویر کشیدین.با این ک مدت زیادی نیست ک مدرسه نمیرم ولی دلم براش تنگ شد

سلام!
سورپرایزم کردی؛ حالت خوبه؟
خیلی ممنونم. سلامت باشی.
امیدوارم شاد و موفق باشی.
ما که فعلا سنگر رو حفظ کرده ایم!
خیلی ممنوم که اومدی و خوندی.

Baran دوشنبه 31 اردیبهشت 1397 ساعت 00:19 http://haftaflakblue.blogsky.com/

بله،درستِ درستِ،اوضاع خیلی وخیمه...

ممنون از لطف تون.شعرخوانی رو دوست دارم.خوشحالم که دوست داشتید.
سپاسگزارِ لطف ومرحمت شما هستیم.

زنده باشید؛ بی تعارف گفتم.
شاد باشید.

Baran یکشنبه 30 اردیبهشت 1397 ساعت 19:53 http://haftaflakblue.blogsky.com/

پفف
اینجا هم وضعیت خوبی نداره.منابع طبیعی با یه دبه ماست اجازه قطع وقلم صادرمیکنه.
فرمودید؛
"آن دور دست ها،"
یادِ شعرى ازمرحوم اخوان ثالث (منزلی در دوردست)افتادم.

اى ندانم چون و چند! ای دور<-- این بیت باعث شد تو ذهنم بمونه.
+وقت تون بخیر+از پاسخهای خوب تان سپاسگزادم

درد کمی نیست؛ شما که در مناطق شمالی هستین، خیلی بیشتر از ما شاهد ویرانی طبیعت و زیبایی هاش هستین. کار از تاسف گذشته؛ وضعیت بیش از اونی که فکر می کنیم وخیمه!

خیلی شعر بلدین؛ یادمه اوائلی که وبلاگ راه انداخته بودم، یکی از دوستان هم مثل شما طبع شعرشون خیلی خوب بود. چه خوبه که این همه شعر بلدین و ممنونم که ما رو هم مهمون می کنید.
+وقت شما هم بخیر.
سپاس از حضور پرمهرتون.

بهامین یکشنبه 30 اردیبهشت 1397 ساعت 18:26 http://notbookman.blogsky.com

کلاس درس دوست داشتنیه بوده

بله؛
در گیر و دار این روزگار سخت، باید دل ببندیم به این دلخوشی ها!
نشستم به کتاب خوندن!

خیلی ممنونم از حضورتون.

Baran یکشنبه 30 اردیبهشت 1397 ساعت 16:14 http://haftaflakblue.blogsky.com/

آدم دوست داره روی اون دیوار مارپیچ راه بره:که برسه به درختا:))
سبز باشید وبرقرار

واقعا!
هر بار که می بینمش، می گم خدا رو شکر که هنوز سرپاست.
اون دوردست ها، دارن زمین ها رو می سازن و پیش می آن
ممنون بابت دعاهای پرمهرتون!

Baran یکشنبه 30 اردیبهشت 1397 ساعت 15:44 http://haftaflakblue.blogsky.com/

این کلاس همانی ست که ؛ پنجره اش رو به زمین کشاورزی ای بازمی شود که،دیوارمارپیچی کاه گلیِ دارد؟که سمت راست زمین،نزدیک به آن چند درختها دوتا کشاورز شخم می زدن،...
به به
چه هوایی به تصویر کشیدین(شعر و تصویر هم )

+صدای همهمه ی بچه ها را شنیدیم.دبستان نزدیک منزل ما؛درسکوت وخاموشی به سرمیبرد.
سلامتی و طول عمرباعزت:درکنارعزیزان عزیزتون ،برای شما آرزومندم

بله؛
همون کلاسه!
جای دوستان سبز!
+ ما هم آخرین روزمون بود؛ از پس فردا امتحانات شروع می شه!
سلامت و شاداب باشید همیشه؛ خیلی ممنونم که وقت گذاشتین و خوندین!

فاطمه یکشنبه 30 اردیبهشت 1397 ساعت 14:58

برای خــــــداوند فـــرقی ندارد که تـــــو بــــــــــرایش نمـــاز بخـــــوانی یا نه

برایــــــش روزه بگیــــــری یا نه

فــــرقی ندارد چقــــــــدر برای عــــــــــزیزانش ضجه زده باشی

اما اینها بـــــــرای مــــــن و تــــــــــو فــــــرق می کند...

و این فــــــــــرق زمـــــــــانی شروع شد که مـــــــن و تــــــــو بر ســـر خـــــــــدایمان جـــــــدل کردیم،

مـــن گفتم مــــــــــن با ایمان تــــــــرم و تـــــــــو گفتی مـــــن...!!!

و فـــــــــراموش کردیم که خـــــــــدای هر دویـــــمان یکـــــــی ست

فقط راه اتصــــــالمان به او فــــــــــرق دارد.

به راه های اتصالی یکدیگر به خدا دست نزنیم

اجازه بـــدهیم هــــرکس به هــــــر گونه ی خـــــــودش به خــدایش وصــــــــــل شود

نه به شیـــوه مـــا

خــــداوند عــــارف عاشـــــــــق می خـــــواهد نه مشتـــــــــــری بهشت...



دکتر الهی قمشه ای

سپاس از حضورتون.
ممنونم که خوندین.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد